نمایش نهج البلاغه - خطبه : 111 - توبیخ دنیا


خطبه : 111 - توبیخ دنیا
ترجمه : علامه جعفری

خطبه ای از آن حضرت (علیه السلام): در توبیخ دنیا

پس از حمد و سپاس خداوندی، من شما را از دنیا برحذر می دارم، زیرا این دنیا شیرین و سبز و خرم است و با شهوات پیچیده است و خود را در نزد جویندگانش با لذایذ گذران خود محبوب کرده است، و با اندک آراستگی، شگفتی مردم را به خود جلب کرده. خود را با آرزوها زیور و با فریبایی ها زینت نموده است. نه برای شادی هایش دوامی است و نه از مصیبتش کسی را امنی سخت فریبنده است و ضرربار. در دگرگونی و زوال دایمی بوده، و رو به تمامی و فنا است. خورنده ای است مهلک. حال این دنیا چنین است. هنگامی که آرزوی علاقمندان به آن و خشنودی به آن، به انتهای خود رسید، تجاوز از فرموده خداوند سبحان در قرآن مجید نمی کند که (مثل زندگانی دنیا مانند آبی است که از آسمان فرستادیم، پس روییدنی زمین با آن درآمیخت و سپس آن روییدنی متلاشی و خرد شد که بادها آن را پراکنده می کند، و خداوند بر همه چیز توانا است). هیچ انسانی از این دنیا شادمان نگشت، مگر این که اشکی به دنبالش فرا رسید و به هیچ احدی با سود و خیرات و شادیهای خود روی نشان نداد، مگر این که با ضررهایی که به او وارد کرد، پشت به او گردانید (و راه خود را پیش می گیرد). این دنیا بارانی اندک از رفاه بر کسی نبارید، مگر این که رگباری از ابر بلا و ناگواریها بر او فرو ریخت. شایسته دنیا است (وضع آن چنین است) که اگر بامدادان به کسی یاری کند، شامگاهان قیافه زشت و خصومت به او بنماید، و اگر طرفی از این دنیا گوارا و شیرین شود، طرف دیگر آن تلخ و ناگوار خواهد بود. هیچ شخصی از طراوت و عیش و عشرت دنیا برخوردار نگردد، مگر این که از مصیبتهایش خستگی و مشقت بر او حمل کند. و هیچ انسانی را در بال امن خود به شامگاه نرساند، مگر این که بامدادان بر پرهای وحشت آور خود (که هر چیز و هر کس به آن سوار شود می افتد- اگر بتواند سوار شود) قرار بدهد. این دنیایی بسیار فریبنده است هر چه در آن است، فریب و هر چه بر روی آن است، رو به فنا است. در هیچ یک از زاد و توشه این دنیا خیری نیست مگر تقوا و هر کس که از این دنیا (لذایذ و مطالب دنیا) اندکی گرفت، بسیاری از عوامل امن و اطمینان (از نتایج ناگوارا) را به دست آورد. و هر کس که به تکاثر از امتیازات این دنیا مبتلا گشت، بر عوامل هلاکت خویشتن افزود، و در اندک زمانی از وی جدا گشت چه بسا کسی که وثوق به این دنیا داشت. دردهای آن او را فراگرفت، و چه بسا کسی را که به آن اطمینان نموده بود، به خاک هلاکت انداخت. و چه بسا چشمگیران با حشمت را که پست گردانید و دارای کبر و نخوتی را که به ذلت و خواری برگرداند. سلطه و اقتدارش در گردش (تناوبی) است، و عیش آن تیره، و گوارایش ناگوار، و شیرینش تلخ، و طعام آن زهرآگین، و طنابهای آن پوسیده، و زنده اش در معرض مرگ، و تندرستش در معرض بیماری، و ملک آن ربوده شده، و عزیزش مغلوب، و مالدارش مبتلای نکبت، و اموال همسایه اش غارت شده.
آیا شما در خانه های کسانی پیش از خود قرار نگرفته اید که عمرهای آنان از شما طولانی تر و آثارشان پایدارتر و آرزوهایشان دورتر و عددشان از شما بیشتر و سپاهیانشان از شما انبوه تر بوده است؟ دنیا را در حد شگفت آوری پرستیدند (یا تسلیم محض آن شدند) و آن را به طور عجیبی بر همه چیز مقدم داشتند. سپس بدون زاد و توشه ای که آنان را به مقصد برساند و بدون مرکبی که سفر را سپری نماید از این دنیا کوچ کردند. آیا تاکنون این خبر به شما رسیده است که دنیا با پذیرش فدیه ای، سخاوت از خود نشان داده، و نفسی از کاروان منزلگه مرگ را آزاد کرده باشد؟ یا کمکی به آن نموده یا صحبت نیکویی با آنان داشته است؟ بلکه این دنیا حوادث سنگین بر دوششان نهاد و با مصایب کوبنده ناتوانشان ساخت، و با گرفتاریهای شدید متزلزلشان نمود، و صورتهای آنان را بر روی بینی هایشان به خاک مالید. و آنان را زیر پای خود لگد مال کرد و کمک به تسلط حوادث جانکاه بر آنان نمود. و شما ناسازگاری دنیا را با کسی که به آن نزدیک شود و آن را مقدم بدارد و تکیه جاودانی بر آن نماید، دیده اید. در آن هنگام که آنان از دنیا برای جدایی ابدی کوچ کردند، آیا این دنیا توشه ای جز گرسنگی به آنان داد!؟ یا آنان را جز در تنگی، در موقعیتی دیگر قرار داد!؟ یا برای آنان جز تاریکی روشنایی به وجود آورد!؟ یا جز پشیمانی در عاقبت امرشان نتیجه ای داد!؟ آیا این دنیا را مقدم می دارید (بر کمال و رشد معنوی) یا به این دنیا اطمینان می نمایید!؟ آیا به این دنیا حرص می ورزید!؟ این دنیا سرای بدی است برای کسی که آن را متهم نسازد و برحذر از آن نباشد. پس بدانید- و شما می دانید- که بالاخره این دنیا را رها خواهید کرد و از آن کوچ خواهید نمود. پند بگیرید از (عاقبت زندگی) آنان که گفتند:
 (کیست از ما نیرومندتر). آنان به گورهای خود برده شدند، بدون این که در حالت سواری دعوت شوند. و به قبرها فرود آمدند، بدون این که مهمان خوانده شوند. و از برای آنان از زمین قبرها و از خاک کفن ها و از پوسیده ها همسایگان ساخته شد. همسایگانی که هیچ خواننده ای را پاسخ نگویند و هیچ تعدی را از خود منع نکنند، و توجهی به ناله کننده ندارند. اگر بارانی (روی قبرشان و جسدشان) ببارد، شاد نگردند و اگر خشکسالی روی آورد، نومیدی ندارند، با همند و تنها. همسایگانی هستند دور از هم. نزدیک به همند، ولی یکدیگر را دیدار نمی کنند. پهلوی هم خوابیده اند، انسی با هم ندارند.
بردبارانی هستند که کینه هایشان زایل شده، و نادان هایی هستند که عداوتهایشان مرده است. ترسی از مصیبتشان نیست، و امیدی به دفاعشان. پشت زمین را به شکم زمین تبدیل، و تنگی را به جای وسعت، و غربت را به جای انس با خویشان، و ظلمت را به جای نور گرفتند. همانگونه که از این دنیا مفارقت کردند، به این دنیا آمده بودند. پابرهنه و عریان به همراه اعمال خود از این دنیا به حیات ابدی و سرایی پایدار کوچ کردند. همانگونه که خداوند سبحانه و تعالی فرموده است:
 (همانگونه که آغاز خلقت را شروع کردیم. آن را برمی گردانیم. وعده ای است که ما داده ایم و ما قطعا این کار را انجام خواهیم داد.)


بزرگتر  کوچکتر 
تصاویر نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم با ترجمه استاد انصاریان
نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 115 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 116 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 117 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 118






با متن عربی جستجو فراز بعد فراز قبل 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 182,000,030