الحان قرآن - متون - تاریخچه موسیقی تلاوت قرآن

کاربرد نغمات و الحان موسیقی در هنر قرائت قرآن کریم  
نویسنده: جمال کامیاب، منبع: کتاب ماه هنر، شهریور 1378، شماره 12
ما از آغاز موسیقی اطلاع چندانی نداریم. موسیقی از جملهء پدیده‌های کاملا کیفی است، بنابراین پژوهشگران «تاریخ موسیقی» از دوره‌ای که بشر اولیه توانست «آلات و ابزار» موسیقی بسازد و کشفیات «باستان‌شناسی» وجود آن‌ها را تأیید می‌کند، به تدوین تاریخ موسیقی پرداخته‌اند. هم‌چنین ما از خاستگاه اولیه موسیقی اطلاع چندانی نداریم، آیا موسیقی از یک منطقه جغرافیایی خاص آغاز شده و در میان ملل دیگر «اشاعه» یافت یا اینکه در میان همهء ملل و نحل به تفاریق پراکنده بوده است؟ تا جایی که امکانات پژوهش تاریخی اجازه می‌دهد، پژوهشگران «تاریخ موسیقی» دو احتمال را در مرحلهء آغازین آن مۆثر دانسته‌اند؛ 1
یکی اینکه بشر تحت تأثیر صداهای موزون پرندگان آوازگر طبیعت، صدای یکنواخت و گوشنواز آبشار و ترنم باد و باران در موسم بهاری، بشر آموزنده را به تقلید واداشته است. دیگر آنکه آدمیان «غصهء هبوط» خویش از بهشت الهی را در قصهء موسیقی سراییده‌اند که در این صورت موسیقی مراثی حرمان و حزن از دست‌دادگی بهشت است. همین جهت موسیقی اولیهء بشر را «موسیقی طبیعی» خوانده‌اند که هم دال بر طبیعت فیزیکی است و هم دال بر طبیعت فطری آدمیان است. 2
گذشت زمان و تظریف روحیات آدمی، موسیقی را مرحله به مرحله کامل‌تر ساخته و تنوع آن را بیشتر کرده است، بنابراین تنوع و پراکندگی عده‌ای را به فکر انداخته که آن را در قالب «مقامات» و نغمات تنظیم کنند که هر مقام و نغمه‌ای حاکی از گونهء خاصی از حالت موسیقی باشد. اعراب و ساربان بیابانگردی که ساعات متمادی را با اشتران می‌گذرانده‌اند همراه با قدم‌های موزون شتر و صدای زنگولهء آن‌ها آواز ملایمی را سر می‌گرفتند و ممکن بود ساعت‌ها هماهنگ با اشتر راهوار خویش آن را زمزمه نمایند که این خود موجب پیدایی مقام حداء یا زنگوله در مقام موسیقی عرب شده است. 3
در ایران موسیقی از قدمت زیادی برخوردار است. خصوصا از دورهء تأسیس حکومت‌های ایرانی از اعصار هخامنشیان، سلوکیّه، اشکانی و ساسانی اخبار و اطلاعات زیادی به‌دست ما رسیده است. در دورهء هخامنشیان ایرانیان در هنگام جنگ از نوعی موسیقی نظامی استفاده می‌کردند که فحوای آن موسیقی حماسی و پهلوانی بوده. باستان‌شناسان در کشفیات خود «سازی» شبیه کرنا که شیپوری بزرگ است از آن دوران کشف کرده‌اند که هم‌اکنون در موزهء «تخت جمشید» نگهداری می‌شود.
«درخشان‌ترین دورهء تاریخ موسیقی ملی ایران مربوط به دورهء ساسانیان است، خنیاگران و نوازندگان، دور معبد اتش جمع می‌شدند و روزی پنج دفعه گات‌ها و سرودهای مذهبی دیگران را که از اوستا انتخاب می‌شده با آهنگ می‌خواندند، ولی اوج موسیقی در زمان خسرو پرویز است. شهرت بزم‌ها و رزم‌های او که همراه با ساز و سرود بوده، در داستان‌ها و تاریخ مربوط به آن دوره فراوان آمده به‌طوری که تنها برای شکار، دو هزار خواننده و نوازنده او را همراهی می‌کردند. 4»
پس اندر، زرامشگران دو هزار همه ساخته رود، روز شکار
«فردوسی»
پس از ظهور دین مبین اسلام و تأسیس امپراطوری بزرگ مسلمین در بخش اعظم ربع مسکون اغلب دانش‌ها، فنون و هنرها دچار تحول شده و رشد و اشاعه یافتند. اعراب به علت زندگی بدوی پیش از اسلام از سرمایه‌های تمدن بهرهء چندانی نداشتند و دانش، فنون و هنر در میان آنان کم‌شعله بوده است. ولی تأسیس امپراطوری مسلمان خصوصا در عصر اموی و عباسی موجب رشد و اشاعهء سرمایه‌های تمدن در میان آنان شده است. موسیقی از جمله هنرهایی است که به‌دلیل داشتن گرایش‌های بزمی، التذاذی و میگساری به‌زودی در دار الخلافه‌ها و دربارها رواج یافت که اغلب نیز به کارگیری موسیقی ایرانی پیش از اسلام بوده است. ابن خلدون می‌نویسد:
«پارسیان به موسیقی میلی فراوان داشتند. در زمان بهرام گور چند نفر موسیقی‌دان از هندوستان به ایران آمدند و بازار مجالس خوشگذرانی شاهان ساسانی را رواج دادند. اما اعراب پیش از اسلام با موسیقی و سایر هنرهای زیبا آشنا نبودند و تنها در شعر و ساختن قطعات منظوم تبحر داشتند و هنگامی که هنوز چادرنشین بودند و از این سو به آن سو کوچ می‌کردند، موسیقی آن‌ها محدود به آوازهایی بوده است که برای تهییج و تحریک شترها به‌کار می‌بردند که اصطلاحا به آن حداء می‌گفتند. پس از ظهور اسلام، آن‌ها عادات و رسوم خلاف شریعت را ترک کرده و آنچه مطابق آن ممدوح بود عمل کردند، مانند تلاوت قرآن با صوت زیبا و نیکو. پس از گذشت یک قرن همزمان با رواج شهرنشینی و آشنا شدن با فرهنگ و آداب ممالک دیگر هنرهای مرسوم ایران نظیر موسیقی، موجب ذوق و ظرافت طبع در آنان گردید تا آنجا که موسیقی‌دانان ممالک دیگر را تشویق و به‌زودی میان آن‌ها موسیقی‌دانان و خنیاگران تربیت شدند. 5»
موسیقی عرب به‌دلیل داشتن ریشه‌های مشترک تاریخی با موسیقی ایرانی هم‌اکنون نیز این نفوذ را در خود حفظ کرده است. نام‌های برخی مقامات موسیقی عرب همچنان نام‌های فارسی هستند. سه‌گاه، چهارگاه، بیات، اصفهان و... از نام‌های مقامات موسیقی عرب است که حاکی از مشترکات ریشه‌ای موسیقی عرب و موسیقی ایرانی است. 6
واژه «موسیقی» در اصل دارای ریشهء یونانی است و هنر موسیقی در یونان متعلق به اشخاص و گروه‌هایی بود که فنون عقلی و زیبایی را تقدیس می‌کردند و آن را به «خدایان» نسبت می‌دادند. آنان تمامی آنچه را که هنر بود موسیقی می‌نامیدند. یونانیان به هر نوع زیبا «موز» می‌گفتند و زیبایی خاص را «موزیکا» می‌نامیدند. کلمهء موسیقی در نزد رومیان «موسیا» تلفظ می‌شد که از نام یکی از خدایان نه‌گانه آنان به اسم «موسیته» اشتقاق شده بود. 7
علم موسیقی از علوم طبیعی است که براساس قواعد ریاضیات بنا گردیده است. بنابراین موسیقی یک بخش معظم به‌نام «موسیقی نظری» دارد که در نزد فلاسفهء مسلمان از فارابی تا ابن سینا و دیگران مشاهده می‌شود که همراه با علوم عقلی دیگر از طریق تراجم یونانی وارد فرهنگ اسلامی شد. فارابی کتابی تحت عنوان «الموسیقی الکبیر» تألیف کرده که از منابع مهم ابعاد نظری علم موسیقی به‌شمار می‌رود.
کلمهء «موز» یونانی با ورود به فرهنگ اسلامی معرب شده و «موسیقی» تلفظ گردید که با واژگان موز، موزیکا و موزیک یونانی هم خانواده است. این کلمه در فارسی نیز با همان لفظ موسیقی رواج یافته است.
قبل از اینکه سخن خویش را به ارتباط متقابل تلاوت قرآن و مقامات موسیقی عرب بکشانیم ضروری است بحثی اجمالی در تحول و تطور موسیقی ایران و عرب در عصر جدید به میان آوریم.
پیش از آنکه جهان اسلام و امپراتوری مسلمین از هم بپاشد مسلمانان، اعم از عرب و عجم دارای شناسنامهء واحدی بودند. زبان عربی نیز زبان رسمی و غالب مسلمین در همهء کشورهای مسلمان بود و غالب کتب و نوشته‌ها، به زبان عربی نوشته می‌شد. زبان عربی به مقدار زیادی غنی بود و بیشتر از زبان‌های ملّی و محلی می‌توانست نیازهای تحقیقاتی، نوشتاری و گفتاری را پاسخگو باشد. اغلب کتاب‌های دانشمندان مسلمان اعم از ایرانی، عراقی، حجازی، اندلسی و مصری به عربی نوشته شده است. کتاب‌های ابو یعقوب اسحاق کندی، فارابی، ابن سینا، غزالی، صفی الدین ارموی (متوفی به سال 692 ه) و حتی در اواخر صدر الدین شیرازی مشهور به صدر المتألهین اغلب به عربی است.
بنابراین اشتراک مساعی جدی در زمینه‌های علمی، فلسفی، فرهنگی و سیاسی در میان مسلمین رایج بوده است. موسیقی نیز به‌عنوان یک علم نیمه نظری و نیمه علمی در میان مسلمانان عرب و عجم یکنواخت بود. موسیقی قدیمی در میان مسلمین دارای دوازده مقام بوده است که این مقامات دوازده‌گانه دارای اسم‌های فارسی و عربی هستند، مقامات دوازده‌گانه عبارتند از: راست، اصفهان، عراق، کوچک (زیرافکن) ، بزرگ،حجاز،بوسلیک،عشاق،حسینی(زیرکش)، حداء،(زنگوله یا نهاوند)،نوا،رهاوی(بسته‌نگار).8 دوازده مقام فوق در این شعر فارسی جمع گردیده است:
عشاق مراقد و حسینی است چور است در پرده بوسلی، رهاوی و نواست تا گشت بزرگ در صفاهان و عراق زنگوله، حجاز و کوچک اندر بر ماست
از دیدگاه برخی مورخان موسیقی قدما دوازده مقام مذکور را 24 شعبه قرار داده‌اند، یعنی هر مقامی را دو شعبه کرده‌اند، گویند این شعب را خواجه ابراهیم و اسحاق موصلی وضع نموده‌اند. چنان‌که مقام راست را دو شعبه است یکی مبرقع و دیگری پنجگاه و هرکدام را نیز چندین نغمه است. 9
مجموعا 24 شعبه مذکور دارای 137 نغمه است. این تعداد نغمات براساس محاسبات مرحوم فرصت الدوله شیرازی است که امروزه حتی تا صدها نغمه نیز ذکر شده است.
در عصر جدید با نفوذ قاطع فرهنگ و تمدن غربی تحولات زیادی در مشرق اسلامی پدید آمد. تجدد یا مدرنیته در غرب «جهان‌بینی» جدیدی بوجود آورده بود نوع نگرش آدمی به هستی، انسان و طبیعت به‌کلی دگرگون شده بود، عقل‌گرایی، سکولاریسم، نظم علمی جدید، نظم اجتماعی-سیاسی جدید، اقتصاد جدید، دموکراسی و بوروکراسی همگی از جهان‌بینی نوین هنر و موسیقی را نیز دگرگون ساخته بود. نفوذ و اشاعهء تدریجی فرهنگ غرب اثرات همه‌جانبه‌اش را در شرق اسلامی ایجاد کرد. یکی از این تحولات، تحول هنر و موسیقی مقامی بود که جای خود را به موسیقی دستگاهی داد.
الفبا و خط موسیقی (نت) نیز به تقلید از موسیقی اروپایی در ایران رایج شد. در موسیقی دستگاهی تعدادی از مقام‌های پیشین متروک شد و تعدادی نیز با همدیگر ترکیب شده و یا در ذیل دستگاهی خاص به عنوان یک نغمه به‌شمار آمدند.
از آن پس در موسیقی ایرانی هفت دستگاه و پنج آواز رسمیت یافت که آن هفت دستگاه عبارتند از: راست پنجگاه، سه‌گاه، چهارگاه، شور ماهور، همایون، و نوا. آوازها نیز عبارتند از: اصفهان، ابو عطا بیات، افشاری و دشتی.
در ایران موسیقی مقامی هنوز به‌کلی فراموش نشده است، معمولا از آن با عنوان موسیقی فولکلوریک یاد می‌کنند. موسیقی عرب‌ها نیز از تحولات عصر جدید به دور نماند و مقام‌های دوازده‌گانه در نزد اعراب تغییرات زیادی به خود دید. محمد بن اسماعیل، معروف به شهاب الدین (1795-1857 م) و عبده الحمولی (1845- 1901 م) هر دو در کشور مصر در صدر مصلحین و متجددین موسیقی قرار دارند. خصوصا عبده الحمولی در تجدید بنای موسیقی عرب جایگاه مهمی دارد. شهاب الدین با تألیف کتاب «سفینة الملک و نفیسة الفلک» سنگ بنای تغییرات را بنا نهاد. وی فردی بود که در احوالش نوشته‌اند، به «موسیقی و آوازه‌ها حریص بود.» 10
صاحب الاعلام دربارهء عبده الحمولی می‌نویسد: «وی مجدد موسیقی عربی است و به غنا ولع داشت. او جدا دارای صدای زیبایی بود و در صناعت موسیقی تصرف و تغییر عجیبی به‌وجود آورد، به‌طوری که آن را از طریقهء قدیمی خارج ساخت و لباس جدید، شفاف و روشنی به آن پوشاند. الحمولی به کشورهای دیگر خصوصا ترکیه سفر کرده بود و آنچه از موسیقی آن‌ها برای احیاء موسیقی عرب لازم بود به‌دست آورده بود. او ترکیب جدیدی از موسیقی را ارائه کرد و در این امر بیشتر از همه مۆفق بود. بنابراین او را از اصحاب ابداع و اختراع در این فن به‌حساب می‌آوریم.» 11
با این وجود قرن نوزدهم میلادی قرن تحول موسیقی عرب محسوب می‌شود که توانست خود را «به زمان» نماید و غبار کهنگی را از سر و تن برباید. از آن پس موسیقی عربی راه خود را از موسیقی ایرانی جدا کرده است هرچند که هنوز هم ریشه‌های مشترک این دو موسیقی خود را نشان می‌دهد، هم در اسامی مقامات و هم در نغمات و محتوای آن‌ها.
امروزه موسیقی عرب دارای هشت مقام است که عبارتند از: بیات، صبا، حجاز، سه‌گاه یا (سیکا) ،عجم، نهاوند،راست(رست)و چهارگاه(الجهارکاه).که هرکدام نیز دارای نغمات متعددی است که می‌گویند تعداد آن‌ها به صدها نغمه می‌رسد.
الحمصی مۆلف کتاب «الموسیقی العربیه» می‌نویسد مقام سه دسته است: اصلی، فرعی و فرعی ترکیبی.
فرعی ترکیبی عبارت از ترکیب نغمات (مقام‌های فرعی) است که تعداد آن خیلی بیش از شمارهء نغمات می‌شود که البته همهء آن‌ها مورد استفاده واقع نمی‌شود و اصطلاحا به آن‌ها «شاذّ» می‌گویند یعنی نادر و بی‌کاربرد.
آنچه امروزه موسیقی قرآنی نامیده می‌شود، از موسیقی جدید عرب تأثیر پذیرفته است. آغاز تحول در تلاوت تنغیمی قرآن کریم در کشور عربی مصر بود که امروزه سبک جدیدی از تلاوت به حساب می‌آید و دارای ابعاد زیادی است. امروزه این سبک جدید مصریان در عالم اسلامی مورد استقبال و پذیرش واقع شده است. البته چنان‌که پس از این خواهد آمد، سبک کنونی تلاوت از خاستگاه‌های دیگری چون روش سلف در میان مسلمین، متصوفه، موشحات و توازن و آهنگ باطنی قرآن کریم نیز بهره‌ها برده است.
خاستگاه‌های به‌کارگیری صوت خوش و الحان و نغمات در تلاوت قرآن کریم تلاوت قرآن کریم با صدای نیکو و موزون از صدر اسلام رایج بوده است. شخص پیامبر اسلام قرآن را بسیار زیبا و نافذ تلاوت می‌کرده‌اند. برخی صحابه و تابعین نیز به‌همین سبیل بوده‌اند به‌دلیل اینکه تلاوت قرآن به آواز زیبا رایج بوده است به‌تدریج زیباخوانی قرآن کریم از شیوه‌های دیگر آواز موزون و زیبا تأثیر پذیرفته است. موسیقی از جمله آوازخوانی‌ها زیبا است که در تلاوت قرآن کریم نفوذ کرده است، سماع صوفیانه هم به سهم خود در تحول تلاوت قرآن با صدای زیبا مۆثر بوده است. بنابراین مسلمین اعصار و امصار مختلف از زیبایی‌های اطراف و اکناف خود در تلاوت قرآن بهره جسته‌اند.
قرائت قرآن کریم عمدتا از پنج مشرب اصلی تأثیر پذیرفته‌اند که ما آن‌ها را خاستگاه‌های «تلاوت قرآن کریم» به حساب می‌آوریم:
1-تلاوت‌های شخص پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین: در کتب وسائل الشیعه و اصول کافی دو حدیث مشابه هم، درباره تلاوت زیبای حضرت علی بن الحسین زین العابدین (ع) نقل شده که احادیث به قرار ذیل هستند.
«عن ابی عبد الله (ع) ،کان علی بن الحسین احسن الناس صوتا بالقران و کان السقّاون یمرون فیقفون ببابه یستمعون قرائتة.»
امام صادق (ع) فرمود: حضرت علی بن الحسین زین العابدین (ع) خوش‌آوازترین مردم در خواندن قرآن بود، سقآها که از در خانه ایشان عبور می‌کردند با صدای زیبای قرآن او متوقف می‌شدند و تلاوت او را گوش می‌دادند. همچنین در حدیث دیگری با سند علی بن محمد نوفلی آمده است که در نزد حضرت ابی الحسن از آوازخواندن یاد کردم ایشان فرمودند: انّ علی بن الحسین (ع) کان یقرأ القرآن فربما مربه المّار فصعن من حسن صوته و انّ الامام (ع) لو اظهر من ذلک شیئا لمّا احتمله الناس من حسنه. قلت: و ان لم یکن رسول اللّه (ص) یصلّی بالناس و یرفع صوته بالقران؟
فقال، ان رسول الله کان یحمل الناس من خلفه ما یطیقون. 12
علی بن الحسین (ع) چنان قرآن تلاوت می‌کرد و چه بسا کسانی که بر آن حضرت می‌گذشتند از آواز خوشش مدهوش و مست می‌شدند و به‌راستی اگر امام (ع) مقدار بیشتری از آواز خوشش را آشکار می‌ساخت مردم تاب شنیدنش را نداشتند. گفتم مگر رسول خدا در قرائت نماز چنین نمی‌کرد؟ فرمودند: رسول خدا (ص) به اندازه تحمل و طاقت آنان‌که پشت سرش بودند آوازش را آشکار می‌کرد.
2-موسیقی و آهنگ موزون باطنی قرآن کریم: «قرآن از همان روزهای نخست با روشی شیوا، سنگ‌دلان عرب را شیفته و شیدای خود نمود و اندیشهء مقاومت و ایستادگی را از آنان ربود. اعراب شگفت‌زده در برابر قرآن زانوی تسلیم بر زمین زده و به عجز و ناتوانی خویش اعتراف کردند و اعجاب و تحسین خود را در مقابل قرآن صریحا ابراز داشتند. اصولا تنظیم عبارات و جمله‌بندی‌های قرآن روان، یکنواخت، هماهنگ و همسازند. حروف و کلمات آن متناسب و هم‌آوا، پیوسته به یکدیگر پیوند خورده‌اند. با اینکه قرآن» کلام منثور است، به «کلام منظوم» بیشتر شباهت دارد و با اینکه خطاب و عتاب است به افسونگری و سحرانگیزی بیشتر می‌ماند. 13 استاد مصطفی محمود می‌گوید: «از دوران کودکی بدون آنکه بدانم، حقیقتی را یافتم و آن» موسیقی درونیقرآن بود که از عمیق‌ترین اسرار نهانی این کتاب آسمانی به‌شمار می‌رود و در ساخت و بافت آن وجود دارد، نه شعر است، نه نثر است و نه سجع، بلکه خود یک ساختار نوین که با ردیف قرار گرفتن واژه‌های متناسب چنین آوای موسیقایی را به‌وجود آورده است. بسی فرق است میان موسیقی برونی که شاعران با تصنع و تکلف آن را می‌سازند و بر قافیه‌ها و نظم‌های از پیش تعیین‌شده استوار می‌باشد. «موسیقی درونی» قرآن از اسرار معماری همین ساختار است و بس، که با یک شعر از کلام، و کمتر از یک بیت بدون آنکه رعایت قافیه کرده باشد، چنان آوای بلندی سر می‌دهد که هیچ‌یک از ترکیب‌بندهای ادبی به پای او نمی‌رسد. 14
3-اثرات و نفوذ سماع خانقاهی در موسیقی قرآنی: رسم سماع، پایکوبی و رقص از آداب خانقاهی متصوفه است که این رسم در نزد اغلب قریب به اتفاق فرق صوفیه در کل جهان اسلام اعم از شیعه و سنی وجود داشته است که هم‌اکنون نیز در حلقه‌های متصوفه رایج است. «سماع در لغت به‌معنی شنیدن است، در اصطلاح صوفیه گوش دل فراداشتن به اشعار، الحان، نغمه‌ها، و آهنگ‌های موزون است. در حال جذبه و بیخودی سماع را دعوت حق خوانند و حقیقت سماع را بیداری دل دانند و توجه آن را به‌سوی حق انگارند.» 15
بنابراین سماع اذکار و عباراتی است که به‌صورت موزون و هماهنگ، همراه با حرکات مخصوص بدن مثلا با حالت رقص به آواز نیکو و موزون خوانده می‌شود. این خود نوعی موسیقی است که با آداب و رسوم خویش در خانقاه‌ها رایج است. برخی از اشخاص متصوفه سعی کرده‌اند همان الحان موزون سماع را به هنگام تلاوت قرآن کریم به‌کار گیرند. گذشته از آن برخی از بزرگان
علم و موسیقی نیز از همان حلقات ذکر متصوفه بیرون آمده‌اند.
«سید درویش» و «شیخ علی محمود» از قراء مصری هستند که خود جزء حلقه‌های ذکر صوفیانه بوده‌اند، علاوه بر آن‌ها ذکریا احمد، یوسف المینلاوی و محمد عثمان هم‌چنین پیشینه‌ای دارند. شیخ علی محمود از قراء مشهور قرآن کریم است که در تأسیس سبک جدید تلاوت که امروزه در جهان اسلام و خصوصا کشور عربی مصر رایج است سهیم می‌باشد. 16
محمد بن اسماعیل معروف به شهاب الدین مصری (1795-1857 م) که یکی از موسیقی‌دانان و مروّجین موسیقی به سبک جدید بوده است سعی کرده در کتابش «سفینة الملک و نفیسة الفلک» اثرات موسیقی خانقاهی و سماع را در موسیقی و تلاوت موسیقایی قرآن کریم نشان دهد.
4-نقش ادبیات تواشیح در تنغیم: تواشیح نوع خاصی از شعر است که به‌دلیل داشتن وزن و قافیه موزون به زیبایی و راحتی می‌توان آن را با صدای خویش خواند، ابن خلدون در «مقدمه» می‌نویسد:
«متأخران اندلس پس از آنکه شعر در سرزمین آن‌ها فزونی یافت و مقاصد و فنون آن تهذیب شد و به منتهای آرایش رسید، فنی از آن ابداع کردند که آن را به نام» موشّحخواندند. باز در ادامهء سخن ابن خلدون می‌خوانیم: «نخستین کسی که موشح سرود در جزیرهء اندلس» مقدم بن معاضر الفریری یا نیریزی از شاعران (درباری) امیر عبد الله بن محمد مروانی بود. سپس ابو عبد الله احمد بن عبدربّه صاحب کتاب «العقد الفرید» این فن را از او گرفت و این دو آنچنان اشتهاری کسب کردند که دیگران تحت الشعاع نام بلند آنان قرار گرفتند و بازارشان را رونقی نماند. از میان موشح‌گویان عبادة القراز شاعر المعتصم بن صمادح، صاحب المریّه در این فن براعت یافتند. چون موشح‌سرایی رواج یافت و گروهی از شعراء مانند: ابو بکر بن زهر (1113-1199 م) و ابن بقی (متوفی 1145 م) و ابو جعفر عبد الله اعمی الطلیطلی (نیمهء اول قرن دوازده میلادی/بین قرون چهار و پنج هجری) و ابن باجه (متوفی 1128 م) و ابن سهیل (1208- 1251 م) و ابن خطیب در سال‌های (1313-1374 م) و ابن زمرک (1333-1359 م) و جز ایشان در این فن نام آور شدند. چون موشح به مشرق رسید بعضی از شعرای مشرق مانند ابن سنا الملک المصری و صفی الدین حلی و ابن نباته الفارقی و ابن خلدون خاستگاه و اشاعه موشح را به مقدار زیادی روشن کرده است، موشح در اندلس و توسط شعراء نزدیک به دربار ابداع شد چون «در اندلس موسیقی یکی از تفریحات امراء و مونس اوقات لهو و شب‌زنده‌داری بوده است بنابراین موسیقی در پیدایش موشح مۆثر بوده است.» 17
مسلما نیز دربار به موسیقی لهوی در ابداع موشح مۆثر بوده و لیکن ادبیات عامیانه اندلس و آهنگ‌های مردمی آنان که فاقد قیودات قوافی و اوزان بود، هم در ساختن آن مۆثر بوده است و هم به‌دلیل اینکه شعراء شرقی بتوانند مقداری از قیودات دست و پاگیر شعری خلاص شوند از آوازهای محلی اندلس مثل جنگ لر و تروبادر الهام گرفته‌اند. 18
موشح ضمن اینکه به مقدار زیادی از قیودات اوزانی و قوافی است ولی در عین حال به‌دلیل اینکه یک شعر موزیکی است و بایستی با آهنگ‌های موسیقی همنوا باشد تا خوانندگان بتوانند آن را به آواز دلپذیر بخوانند به یک سری از قیودات دیگری تسلیم شده است.
موشحات اشعاری عامیانه و آهنگین هستند که محتوای ادبی چندانی ندارد و لیکن چون دارای آهنگ متناسبی هستند و با آواز زیبا خوانده می‌شوند در میان مردم رواج زیادی یافتند. طبیعت در موشح معشوق اصلی پنداشته شده است و تغزّل در آن به‌شدت رایج بوده است. «چون موشح در آغاز برای غنا سروده می‌شد اغراض و موضوعات آن غزل و وصف طبیعت بود. چون پرشکوه‌ترین مجالس، غنا در دربارهای شاهان، امراء و اعیان تشکیل می‌شد شعرای موشح‌گوی به مدح نیز گراییدند تا از عطایای امیران بی‌نصیب نمانند. بعدها دامنهء موضوعات موشحات گسترش یافت و هجاء، رثاء تصوف و زهد را نیز فراگرفت.» 19 موشح در ادبیات محافل عامیانه تأثیری شگرف داشت و چون شناخته شد بر دهان‌ها افتاد و «مغنّیان در انتشار آن سهم به سزایی داشتند زیرا هیچ‌چیز زودتر از غنا اگر دلپذیر اداء شود در انتقال از جایی به جای دیگر تندسیرتر نیست. موشح از اندلس به مغرب و مصر آمد. تا آنجا که اگر موشحی ساخته می‌شد و مورد پسند واقع می‌شد، هر شاعری به رقابت با آن برمی‌خاست.» 20
چنانچه گذشت موشح به‌زودی به سایر کشورهای مسلمان و عرب‌زبان خصوصا مصر اشاعه یافت، و در عین حال از حالت صرف غنایی و لهوی هم خارج شد و موضوعات رثاء، تصوف و زهد را فراگرفت. در مصر از زمان حاکمیت فاطمیون در قرن سوم هجری توجه به جشن‌های تولد ائمه (س) خصوصا جشن‌های شش‌گانه اهتمام زیادی نشان داده شد. 21 چون جشن و آواز در موالید رایج بود به‌زودی تواشیح در جشن‌های ائمه به‌کار برده شد و محتوای مذهبی پیدا کرد. علاوه بر آن تواشیح و ابتهال که این نیز از سرودهای مصریان بوده در منازل و محافل عمومی، خواندن تواشیح به آواز زیبا جزء فرهنگ مذهبی و ملی آن دیار شد و در میان طبقات مردم رایج و معروف گردید. علاوه بر آن تواشیح به خانقاه‌های صوفیان نیز راه یافت و باسماع صوفیانه هم درآمیخت و در عین حال خود نیز تحول و تغییراتی پیدا کرد. متصوفه به‌دلیل حرمت و احترامی که در میان تودهء مردم داشتند، تواشیح نیز بیش از پیش شکل مذهبی یافت و به‌عنوان یک هنر دینی شناخته شد.
در اینجا این سۆال پیش می‌آید که آیا تواشیح‌خوانی و ابتهال که با صدای زیبا و آهنگین در مصر و سایر کشورهای عربی رایج شده بود نمی‌توانست در تلاوت زیبای قرآن تأثیر بگذارد؟ سبک تواشیح‌خوانی در تلاوت قرآن مۆثر افتاد و در تحول سبک‌های پیشین هم اثراتی گذاشت.
5-موسیقی و تلاوت تنغیمی: در عصر حاضر تأثیر و نفوذ موسیقی خصوصا موسیقی عرب در تلاوت تنغیمی (موسیقی قرآنی) خیلی بیشتر است. در ایران نیز در ادواری تلاش شده بود با استفاده از الحان و آهنگ موسیقی قرآن را تلاوت نمایند. چنان‌که پیش از این نیز 
گفته بودیم عبد القادر مراغی (متوفی به سال 738 ه) در اثرش مقاصد الالحان می‌گوید:
«پدرم به من موسیقی یاد داد و غرضش این بود که من قرآن را با آهنگ بخوانم»
آنچه امروز به‌نام موسیقی عرب شناخته می‌شود، تحول‌یافته موسیقی باستانی ایرانی است، که البته از تأثیر موسیقی رومی و عواطف ملت‌های عرب هم رنگ پذیرفته است. اعراب پیش از اسلام در حجاز فقط مقام (حداء) یا زنگوله را می‌شناختند که آن نیز برای اشتران خوانده می‌شد. در قرون اخیر موسیقی عرب ضمن اینکه از موسیقی غرب تأثیر پذیرفته، پیش از آن از «سماع صوفیه» و موشحات هم تأثیر زیادی برخورد گرفته بود.
در عصر حاضر از موسیقی خاص قرآنی سخن به میان می‌آید که در عین حال مشترکاتی با موسیقی به معنی عام، هم دارد. موسیقی قرآن از استعمال نغمات موسیقی در تلاوت قرآن سخن می‌گوید و در عین حال دارای ضوابط و مقرراتی است که سازمان آموزش موسیقی قرآنی را به‌وجود می‌آورد. موسیقی قرآنی به استخدام برخی مقامات و نغمات «علم موسیقی» در تلاوت قرآن کریم می‌پردازد، برخی مقامات متناسب با جهت‌گیری الهی قرآن نیست که بایستی از آن احتراز کرد. «زینهار که قرآن، ادعیه و اشعار را به بحر تصنیف و آهنگ اهل طرب و فسق و فجور قرائت کنند ولو به قصد قربت باشد، اگر میان این دوازده مقام 22، مقامی به بحر تصنیف و آهنگ اهل طرب باشد، قرائت کردن قرآن و ادعیه به آن حرمتش اظهر من الشمس است.» 23 در حالی که برخی مقامات و نغمات موسیقی کاملا متناسب با جهت‌گیری عمومی قرآن است و از سوی علماء قرائت به‌کار گرفته شده‌اند.
موسیقی قرآنی به شناخت مقامات، آوازها (الحان) و گوشه‌هایی اهتمام دارد که در تلاوت قرآن کاربرد دارند. این مقامات گاهی به تناسب دچار تغییراتی می‌شوند و گاهی نیز ترکیب و تلفیق ویژه‌ای پیدا می‌کنند. «شایسته است افرادی که دارای صدای زیبا هستند به علم طبقات صوت، مقامات و نغمات آشنایی کامل پیدا کنند، این امر موجب فزونی جمال و کمال قرائت می‌شود. قاری باید به اختیار خود حسن تصرف در طبقات صوت بنماید تا بتواند در حین قرائت با رعایت حساسیت، دقت و ظرافت از مقامی به مقام دیگر منتقل شود. این امر برای فهم معانی قرآنی، گشایش ابواب و نورانی شدن قلب‌ها مساعدتر است. بدون شک این تعالیم در مضمون موسیقی عرب نهفته است. 24»
پانوشت: (1) -عمر عبد الرحمان الحمصی «الموسیقی العربیه» چاپ دمشق، 1994، ص 23.
(2) -الحمصی، همان، ص 7.
(3) -علامه فاضل گروسی، رسالهء تغنی در قرآن، ص 250، یکی از مقامات دوازده‌گانهء موسیقی قدیمی عرب است.
(4) -ایرانی، اکبر؛ حقیقت موسیقی غنایی، ص 17.
(5) -نقل از ایرانی، حقیقت غنایی، ص 18
(6) -الحمصی، پیشین، ص:
(7) -الحمصی، پیشین، ص
(8) -ر. ک. به فرصت الدوله شیرازی، به حور الالحان، به کوشش علی زرین قلم، کتابفروشی فروغی، تهران 1345، ص 15، ایضاء، فاضل گروسی، رسالهء تغنی، در قرآن، ص، 366.
(9) -فرصت شیرازی، همان، ص 17.
(10) -الزّر کلی، خیر الدین، الاعلام، المجلّد (6) ،بیروت لبنان، دار العلم للملایین،الطعبه الثامنة،1989،ص38.
(11) -الزر کلی، همان، المجلّد (4) ،ص171.
(12) -نقل از فاضل گروسی، رساله تغنی در قرآن، صص 6 و 335.
(13) -آیت الله معرفت، محمد هادی-نقش موسیقی در تلاوت قرآن-مجموعهء هشت گفتار پیرامون حقیقت موسیقی غنایی، 175.
(14) -محاوله لفم عصری للقرآن، نقل از آیت الله معرفت، پیشین ص 176.
(15) -کیاوند، محمد حسین؛ تصوف، انتشارات عطار، چاپ اول 1366، ص 55.
(16) -قاسم احمد، مریم؛ نگاهی به زندگانی قاریان مشهور، چهار دانشگاهی، 1374، صص 9 و 10
(17) -الفاخوری، حنّا، تاریخ ادبیات عربی، ترجمهء عبد المحمد آیتی، ص 586.
(18) -الفاخوری، همان، ص 584.
(19) -الفاخوری، پیشین، ص 585.
(20) -الفاخوری، پیشین، ص 587.
(21) -حکومت فاطمیون در سال 289 ه/902 م بدست ابومحمد عبید الله ملقب به المهدی بالله (متوفی به سال 322 ه) تأسیس شد. این سلسله خود را منسوب به حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر (ص) می‌دانستند.
(22) -اشاره به مقام‌های دوازده‌گانه موسیقی قدیمه است.
(23) -علامه فاضل گروسی-رسالهء تغنی در قرآن، ص 367، (با تلخیص) .
(24) -عربی القبانی، همان، ص 113.


بزرگترکوچکتر
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 181,831,865