در ایامی که جنگ تبلیغاتی بین ایران و چند کشور، از جمله شوروی و چین به دلیل نزدیکی بیش از حد شاه به آمریکا و واگذاری امتیازات گوناگون به ایالات متحده، به اوج خود رسیده بود، دولت منوچهر اقبال، نخست وزیر وقت، برای ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی مشغول مذاکره بود و سرانجام این رژیم را به صورت شناسایی محدود و غیر رسمی (دوفاکتور) به رسمیت شناخت.
این اقدام برای اینکه با واکنشهای اعتراضی ملت مسلمان ایران مواجه نگردد بسیار محتاطانه صورت گرفت.
ظاهراً بین دو دولت، سفیرمبادله نشد ولی همیشه یکی از ماموران وزارت خارجه به عنوان کاردار در تلآویو اقامت داشت و نماینده رژیم صهیونیستی در ایران به عنوان وابسته اقتصادی، وظایف نماینده سیاسی را انجام میداد.
به دنبال برقراری رابطه بین تهران و تل آویو، جمال عبدالناصر رییس جمهور مصر، نطق تندی علیه شاه ایراد نمود.
این نطق، در میان جوامع اسلامی بازتاب بسیاری یافت.
به طوری که شاه ناچار شد تلگرافی به شیخ شلتوت، رییس دانشگاه اسلامی الازهر در قاهره، مخابره کند و به وی توضیح دهد که ایران، دولت صهیونیستی را از سال 1330 به صورت محدود به رسمیت شناخته و این روزها اقدام تازهای صورت نداده است.
پس از ارتباط ایران و رژیم اشغالگر قدس که در پی فشار دولت آمریکا به عمل آمده بود، دولت جمال عبدالناصر اعلام کرد که روابط مصر با ایران را قطع نموده و دیپلماتهای ایران را از قاهره اخراج نموده است.