عنوان : تهذيب نفس و اهميت آن - تبيين مسائل و مشكلات انقلاب
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 30 دي 1360
تاریخ قمری : 24 ربيع الاول 1402
مکان : تهران ، حسينيه جماران
جلد : 15
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
غير مهذبها، پرضررترين افراد براي اسلام
قبلا بايد از آقايان تشكر كنم كه در اين هواي سرد از راههاي دور، خصوصا كه بعضي آقايان نقاهت هم دارند، تشريف آورده اند اينجا. و اميدوارم كه اين بركاتي كه به واسطه نهضت حاصل شده است كه يكي اش هم همين مرابطه بين آقايان با هم باشد، مستدام باشد و هميشگي ان شاءالله . من اين نكته اي كه آقايان هم مي دانند لكن تذكر است [بيان مي كنم ]؛ ما بايد ببينيم كه بيشتر صدمه اي كه اسلام خورده است از چه خورده است و ازچه گروهي و بيشتر چيزي كه اسلام به او اهميت داده است چه امري است تا راه باز بشودبراي كوشش ما كه در اين امري كه اهتمام دارد اسلام در آن ، كوشش كنيم و جلوي آن چيزهايي كه بر اسلام وارد شده است ، صدماتي كه بر اسلام وارد شده است ، ان شاءالله ،جلويش گرفته بشود. من گمان مي كنم كه آن چيزي كه به اسلام بيشتر از همه چيز ضررزده است عدم تربيت صحيح است ، تحقق پيدا نكردن تهذيب و اخلاق اسلامي است . اگر شما در طول تاريخ اسلام بلكه همه انبيا توجه كنيد و البته توجه داريد، آن قدري كه اسلام از اين اشخاص منحرف و غير مهذب صدمه خورده است و تمام اديان صدمه ديده اند، از هيچ چيز ديگر نديده اند. اصل اساس آن چيزي كه به مكتبهاي توحيدي ضرر رسانده است و مانع شده است از اينكه رشد پيدا كنند، همين غير مهذب بودن بود؛گاهي از طرف اشخاصي كه علم دارند و مهذب نيستند و بيشتر هم از طرف اشخاصي كه جاهل بودند و مهذب نبودند. و معلوم نيست كه آن قدري كه از طرف عالم غير مهذب اسلام صدمه ديده است ، از طرف جهال غير مهذب با اينكه عددشان زياد است صدمه ديده است ، از طرف جاهل غير مهذب با اينكه عددشان زياد است صدمه ديده باشد.تمام مكتبهاي انحرافي را اشخاص دانشمند و ملا ايجاد كردند؛ چه آن چيزهايي كه مذهب سازي بوده است ، آنها هم اشخاص عالمي بودند كه مذهب درست كردند؛مذهبهاي انحرافي ، و چه مكتبهاي سياسي كه آنها هم از جانب اشخاص دانشمند و عالم بوده است . و آنقدري كه به مكتبهاي توحيدي از اين سنخ جمعيت كه عالم بودند و همه جور علمي هم شايد مي دانستند، صدمه خورده است ، از هيچ طايفه اي نخورده است .
قرآن كتاب انسان سازي
از آن طرف قرآن هم كه كتاب زنده الهي است ، آن هم آن قدري كه دنبال اين بوده است كه تهذيب كند مردم را، دنبال چيزهاي ديگر نبوده است . اصلا، مي شود گفت كه قرآن براي همين مقصد آمده است ؛ براي اينكه بشر به اين مطلب از همه چيز بيشتراحتياج داشتند. قرآن كتابي است براي انسانسازي ، در تمام مراحلي كه انسان طي مي كند، قرآن در همه مراحلش دعوت دارد و راه دارد. و تمام قصه هايي كه در قرآن نقل شده است - گاهي هم تكرار شده است ، براي اين بوده است كه مسئله اهميت داشته است - اين قصه ها راهنماي مردم بوده است و براي تهذيب بوده است . قرآن كتاب احكام نيست ؛ كليات را، كليات احكام را، اصولش را ذكر فرموده است [آن ] هم نه به طور تمام آن . قرآن كتاب دعوت است و كتاب اصلاح يك جامعه است كه بعد از اينكه به قرآن اصلاح شد جامعه ، به سنت نبي و اخبار وارده از طرف پيغمبر اكرم به وسيله ائمه هدي وروات آنها عمل بشود. از اين جهت ، اين دو نكته اسباب اين مي شود كه ما توجه به اين بكنيم كه هم خودمان را تهذيب بكنيم ؛ براي اينكه اهم امور اين است نزد اسلام و اگرعلم بلاتهذيب باشد ضررش از جهل بدتر است ، هم خودمان را تهذيب بكنيم و هم خودمان را متوجه به حق تعالي و احكام حق تعالي بكنيم و هم جامعه را به اين راه دعوت كنيم كه الحمدلله ، امروز - تقريبا - همه مسائل تهذيبي و مسائل اخلاقي قابل دعوت است و هيچ مانعي از اين نيست . اگر سابق شما مي خواستيد كه بعضي از احكام الهي را منتشركنيد يا بعضي از اخلاق فاسده را ذكر بكنيد، حتي در يك جاي محدود هم نمي توانستيد؛براي اينكه آنهايي كه مخالف شما بودند آن قدر فاسد بودند كه شما از هر صفت زشتي كه اسم مي برديد، آنها به ريش مي گرفتند و جلوي شما را مي گرفتند و امروز بحمدالله اين فرصت براي ما، براي شما آقايان علما، براي همه علماي اسلام در ايران پيش آمده است كه راه باز است براي مهذب كردن مردم و دعوت مردم به صلاح . بنابراين ، آن چيزي كه در راس همه امور است ، براي همه ماها اول تهذيب نفس است و در خلال اوتهذيب مردم است . اگر انسان خودش مهذب نباشد نمي تواند ديگران را تهذيب كند،حرف اثر ندارد. وقتي كه آقايان خودشان را تهذيب كردند، خصوصا، ائمه جمعه كه سرو كارشان با توده هاي عظيم مردم است ، ائمه جماعت هم هست ، اما ائمه جمعه بيشتر الان مورد توجه هستند، آنها بايد ان شاءالله به مقام عالي تهذيب برسند و مردم را هم دعوت به اين مطلب بكنند. تمام آن مسائلي كه در اسلام [است ] حتي مسائل سياسي اش ، مسائل تهذيبي است ، براي درست كردن آدم است . ما نبايد همه مسائل را حالا دنبال مسائل سياسي قرار بدهيم . بايد همه مسائل را دنبال مسائل اسلامي و خصوصا، اين وجهه تهذيب مردم [قرار دهيم ]. شما ملاحظه مي فرماييد كه لحن قرآن در اين باب از همه ابواب ديگر زيادتر و بيشتر تاكيد در آن دارد؛ چندين آيه قسم هست و بعدش قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها(2). اين به ما مي فهماند كه اساس مسائلي كه همه چيز به آن درستمي شود، آن تهذيب است و اساس همه مسائلي كه انحرافي است ، اين عدم تهذيب است و "دسي " در نفس انسان است ، "دسي " شيطان است ؛ بنابراين ، بايد ما سرلوحه همه امورمان را اين قرار بدهيم .
احساس خطر قدرتها از انقلاب ايران
البته گرفتاري الان براي ما، براي ملت خيلي زياد است ؛ يعني ، شايد در هيچ انقلابي اينطور مثل انقلاب ايران مورد تهاجم واقع نشده باشد؛ براي اينكه انقلابهاي ديگر ياانقلابهاي چپي بوده يا راستي بوده ، اگر چپي بوده چپيها تاييدش مي كردند، راستي هامخالفش بودند و اگر بعكس بوده آنها تاييد مي كردند و اين دسته مخالف بودند. اماانقلاب اسلام از باب اينكه از اول اسلامي بوده ، اينطور نبوده است كه يك نفر - فرض كنيد كه - غربزده يا شرقزده آمده باشد و انقلاب كرده باشد و مردم را دعوت به انقلاب كرده باشد، كودتا كرده باشد، مسئله كودتا نبوده است ، مسئله قيام يك ملت براي اينكه ازدست ظلم داخل و خارج به تنگ آمده است . قيام يك ملت است در مقابل همه قدرتها،مهيا هم بايد باشد براي اينكه همه قدرتها به او تهاجم كنند و هيچ توقع ما نداريم كه امريكا با ما سر مصالحه داشته باشد يا شوروي . همه اينها مي بينند كه اگر اين انقلاب درايران ان شاءالله ، به ثمر برسد و آن طوري كه خواست اسلام است تحقق پيدا بكند، ناچاراين انقلاب به خارج صادر مي شود. هيچ احتياجي به اين نيست كه كسي هم برود اين كاررا بكند، البته تكليف است كه دعوت بشود همه جا. اما اگر اين انقلاب را مردم دنيا كه الان متوجه به آن هستند - هم زورمندها متوجه اند كه احساس خطر مي كنند، و هم مظلومها متوجه اند كه شايد اين راهي باشد براي نجات - اين انقلاب اگر ان شاءالله ، به آن مقصد اعلاي خودش برسد و اسلام در اينجا حكومت داشته باشد و هيچ حيثيت ديگري غير اسلام نباشد، اين خطري است براي قدرتهاي بزرگ و وابستگان آنها و راه اميدي است براي مستضعفان جهان ، همان معنايي كه تمام انبيا از صدر عالم تا حالا دنبال اوبودند. ريشه كن شدن استكبار، مقصد انبيا
همه انبيا آمدند و با قلدرها دعوا كردند. البته آنهايي كه مي خواهند انبيا را قبول نكنندو وابستگان به انبيا را محكوم كنند، آنها مي گويند كه دين براي اين است كه مردم راتخدير كند، اينها تخدير مي كنند و قدرتهاي بزرگ مي چاپند. ولي هر كس نگاه كند به سيره انبيا از صدر عالم تا حالا، مي بيند كه آني كه اطراف انبيا جمع شدند مظلومها هستند،آني كه مقابل انبيا بودند قلدرها بودند. ما هيچ نبي اي را سراغ نداريم كه با يك قلدري ساخته باشد به ضد ملت خودش . و هيچ وصي نبي اي را سراغ نداريم كه ساخته باشد به ضد ملت خودش . اين سيره انبيا از صدر عالم تا زمان خاتم همين بوده است كه در مقابل اين قدرتهايي كه ظالم بودند - منتها هر كدام در يك محيطي بودند - از آنجا شروع كردند. حضرت موسي در يك محيطي بوده از آنجا شروع كردند. لكن مقصد اين بوده است كه ريشه استكبار را از جهان بكنند و مردم را از اين ظلمهايي كه بر ايشان مي شودنجات بدهند. از اين جهت ، دو طايفه به شما توجه دارند: يك طايفه مستكبرين وسودجودها و طوايفي كه به آنها وابسته هستند. آنها را توقع نداشته باشيد كه با شما صلح بكنند، آنها هم نخواهند صلح كرد. آنها همه شان همان برنامه "فرعون "ها را دارند كه سرسازش هيچ ندارند و يك دسته هم مستضعفين جامعه هستند كه اكثريت و يك اكثريت محروم هستند، اين دسته هم با شما هستند.
هيچ اشكال ندارد كه اين برنامه شما اگر در خارج تحقق پيدا كند، تمام مظلومهاي جهان دورش جمع مي شوند. حالا مثل زمان سابقي كه انبيا بودند نيست ؛ براي اينكه انبياچقدر زحمت بكشند كه از يك شهري به شهر ديگري منتقل كنند. خوب ، هيچ وسايل نبود. در مكه بايد سيزده سال رسول اكرم باشند و نتوانند مطلب خودشان را به حجازبرسانند، تا برسد به جاهاي ديگر بخواهند برسانند، چقدر معطلي دارد. قاصدي بايدبرود، چند ماه طول مي كشد تا برسد به آنجا، از اين مسائل . حالا هر مطلبي كه اينجا گفته مي شود، چند ساعت بعدش در همه دنيا منتشر است ؛ راديوها مي گويند و چه مي كنند. ولهذا، الان حجت بر ما بيشتر است و اهميت تبليغ هم زيادتر؛ براي اينكه تبليغ شما دراينجا و تهذيب مردم اين نيست كه توي مسجد شما تهذيب داريد، مهذب مي كنيد مردم را، نخير، اين انعكاس پيدا مي كند، و راديو مي گويد و خارج هم مي رسد.
دلسوزي كارتر و بگين براي اسلام !
بنابراين ، ما امروز مواجه هستيم با همه قدرتها كه مخالف ما هستند و مظلوم هم هستيم . تمام تبليغاتي كه در تمام جاها هست ، تقريبا تمام جاها - آنهايي كه ساكتند،ساكتند. آنهايي كه حرف مي زنند همه به ضد اسلام و به ضد جمهوري اسلامي صحبت مي كنند. آنهايي كه يك خرده عاقلترند مي گويند اينها اسلامي نيستند. دل مثلا، كارتر يابگين (3) براي اسلام مي سوزد كه ما چون اسلامي نيستيم ، آنها متاثرند! "اي واي ! چرااسلام در ايران تحقق پيدا نمي كند؟! " آنها هم كه از خودمان هستند كه يعني ايراني هستند، آنهايي كه در زمان حكومتشان با اسلام در جنگ بودند، حالا دلسوزي مي كنندبراي اسلام كه اين مملكت اسلامي نيست ! تمام هم و غم اينها كه در خارجه رفتند اين است كه چون اين اسلامي نبوده از اين جهت ، ما پشت كرديم به آن و آنهايي كه بي عقل هستند آنها ديگر اين مسائل را طرح نمي كنند، آنها اصلش با اصل تبليغات اسلام مخالف هستند.
بنابراين ، شما مواجه هستيد امروز با تمام تبليغات مخالف ؛ يعني ، شايد هيچ راديويي پيدا نكنيد، الا اينكه مگر خيلي نادر باشد، الا اينكه حمله مي كند به ايران ، به نهضت ايران ، به حكومت ايران . و همه هم تقريبا مي گويند كه ملت مخالف با اينهاست ، كانه چندنفر معمم آمدند بدون اينكه ملتي در كار باشد! ارتشي هم كه مي گويند مخالف بااينهاست نه اينكه ملتي باشد بدون اينكه ارتشي باشد، بدون اينها زمام امور را به دست گرفتند! اين ملتي كه همه مي دانند، نه اين است كه ما مي دانيم ، اين راديوها وخبرگزاريهاي خارجي بهتر از ما منعكس مي كنند. آنها مي دانند مسائل را و مي دانند قضيه اينكه ملت چكاره است و چه مي كند و با كيست . اينها را همه مي دانند، لكن از باب اينكه خوب ، خود تبليغات يك مسئله اي است ،لااقل براي خارج يك جوهايي درست مي كنند. اينها همه شان دنبال اين هستند كه اين نهضت اسلامي را شكست بدهند كه مبادا در ايران درست تحقق پيدا كند و تا آخر،دست آنها كوتاه بشود و مبادا از ايران به ساير جاها و منطقه هاي ديگر سرايت بكند وصدور پيدا بكند كه دست قدرتهاي بزرگ از جهان كوتاه بشود.
از اين جهت ، آنها روي اين زمينه با شما مخالف هستند. لكن آن چيزي كه دل ما وشما و همه را گرم مي كند تاييدي است كه خداي تبارك و تعالي از ما مي كند. ما كه خودمان قدرتي نداريم و نداشتيم و نخواهيم داشت . هر چه هست از اوست . هر قدرتي كه هست از اوست . منتها اگر ملتها، اگر دولتها با خدا باشند، خداي تبارك و تعالي تاييدشان مي كند و اگر بر ضد باشند، خداي تبارك و تعالي رهايشان مي كند به حال خودشان . بنابراين ، ما بايد كاري بكنيم كه در مقابل اين قدرتهاي بزرگي كه در مقابل ماهستند و اين تبليغات بزرگي كه الان مي شود بر ضد ما، كاري بكنيم كه بهانه ديگر دست آنها ندهيم . يك - فرض كنيد كه - امام جمعه اگر - خداي نخواسته - در يك محلي يك خطاي جزئي بكند، يك اشتباهي بكند، اين مسئله كم كم مي رسد به دست منافقين وامثال اينها و گروههاي چپي ، اينها مي رسانند آن را به همه جا و همه جا رويش تكيه مي كنند و بحث مي كنند. ما آن كارهايي كه نكرديم و هيچ وقت هم در ايران نخواهيم كرد، مثل كشتن بچه و كشتن غير بالغ و اينها، چقدر اينها دارند تكيه به آنها مي كنند كه خير، اين حكومت اسلامي دارد بچه ها را چه مي كند و دخترهاي كوچك را ايران چه مي كند؛ بدون محاكمه ، بدون بازرسي ، همين طوري توي خيابانها مي ريزند و مي كشند وامثال اينها. اين چيزهايي كه همه مي دانند كه نشده است ، دارند براي ما مي گويند. اگر- خداي نخواسته - ما يك اشتباهي بكنيم ، يك خطايي بكنيم ، اين جوري مي شود كه دربوقهاي . . .
آن چيزي كه خواص مختلفي دارد كه جاهاي ديگر ندارد، اين انقلاب اسلامي ايران است . اولا، اسلامي است ، هيچ انگيزه اي غير اسلام ندارد؛ يعني ، شما از آن اول كشور تاآخر كشور هر جا برويد، مردم فريادشان اين است كه ما جمهوري اسلام را مي خواهيم ،ما اسلام را مي خواهيم ؛ همين طور هم هست . يكي اينكه اين انسجامي كه پيدا شده است بينشان ؛ يعني ، تمام ملت ما با هم منسجم اند، يك عده قليلي هم هستند كه خوب ، همه جاعده قليل هست كه آنها مخالف با اسلام هستند والا توده هاي بزرگ مردم همراه اند باشما. اين هم يك خصوصيتي است كه در اين انقلاب است .
مردمي بودن مسئولين در سرتاسر كشور
و يك جهت ديگر هم اين تحولي است كه پيدا شده در همه جا. شما ملاحظه بكنيد،شايد بعضي آقايان يادشان بايد باشد، همين در زمان قاجار هم كه ديگر اين آخري باضعف زندگي مي كردند، مع ذلك ، حكومتهايشان در هر جا حكم يك سلطان داشت ،حكم يك پادشاه داشت ، هر كاري مي خواست مي كرد و بسياري از جاها را هم اجاره مي دادند. اين - فرض كنيد كه - استانداري كه مي خواست يك جايي برود، آن والي كه مي خواست برود - فرض كنيد - والي خراسان بشود، خراسان تيول او بود و آن وزير بالا وآن - فرض كنيد كه - امير والا، آن يك وجهي مي داد خراسان را مي خريد. بنا هم بر اين بود كه تو برو هر كاري مي خواهي بكن ، ما گوش نمي دهيم به حرف مردم . او مي رفت آنجا هر كاري دلش مي خواست مي كرد، مردم را هر طور مي خواست عذاب مي داد والبته آن پولي كه داده است بايد درآورد با اضافاتش ، پولها هم درمي آمد.
الان شما در سرتاسر كشور ملاحظه بكنيد از نخست وزير و رئيس جمهورش بگيريدتا آن پايينها هر جا هست ، مي بينيد كه يك مردمي هستند كه از خود مردم هستند.رئيس جمهور يك طلبه اي بوده است سابق و بعد هم يك آقايي شده است و بعد شده است رئيس جمهور، نه دستگاهي آنها را دارند و نه افكاري آنها را دارد و همين طور همه وزرا. اين وزرا، گاهي وقتها جمعيتي مي آيند اينجا و مخلوط به هم هستند، آدم تميزنمي دهد كه اين پاسدار هست يا وزير. من حكومتهاي كوچك را ديده ام كه وضعشان چطور بود و با چه وضعي بيرون مي آمدند؛ وقتي بيرون مي آمدند، مردم همه صفمي كشيدند برايشان تعظيم بايد بكنند، با بساط مي آمدند بيرون ، يك حكومت - فرض كنيد كه - جاي كوچكي ؛ اما حالا نخست وزيرش مي آيد، مردم با او مثل سايرين . اين هم يك مسئله اي است كه الان در ايران تحقق پيدا كرده است . جاهاي ديگر نيست اين مسائل كه همه مردمي هست و همه هم با هم هستند و لهذا، هم مردم پشتيبان دولت اند،هم مردم پشتيبان ارتش اند، هم ارتش و دولت با مردم هستند و اين هم يكي از رمزهاي بزرگ پيروزي اين چيز است .
گراني و كمبود، لازمه جنگ و انقلاب
و اما اينكه نبايد هيچ - فرض كنيد كه - اشتباهي باشد، نبايد هيچ گرفتاري باشد، خوب ،چطور نبايد و چطور مي توانند. شما فرض كنيد كه گراني الان هست ، خوب ، همه مامي دانيم گراني هست ، اما با تمام قوا دارند كوشش مي كنند كه بتوانند، نمي توانند. انقلاب واقع شده است ، فراواني است ، اين يكي از نعمتهاي بزرگي است كه ما داريم . شما شايدخيليهاتان يادتان هست كه در همين جنگي كه به ما مربوط نبود، جنگ عمومي دوم كه به ما مربوط نبود، در ايران ديگر نان پيدا نمي شد. من يادم است كه در قم مي رفتم منزل وبرمي گشتم دكان نانوايي هيچ باز نبود، سنگكي اصلش در قم نبود. در تهران كه بوديم يك نانهايي درست مي كردند كه رنگش با رنگ عباي شما شبيه به هم بود، مردم اين نانها را مي خوردند آن وقت . امروز شما مي بينيد كه از حيث ارزاق بحمدالله خدا لطف كرده است و از ارزاق مردم ديگر نگراني ندارند.
گراني هست البته ، اما نمي شود در يك انقلاب هيچ چيز نباشد. لازمه هر انقلاب اين است كه يك اختلافاتي باشد، يك - عرض بكنم كه - اشرار در اطراف چه بكنند. در هرشاه مردگي كه در سابق واقع مي شد يك دفعه ايران به هم مي خورد؛ شاه مي مرد، يك دفعه خانها سر در مي آوردند و دزدها سر درمي آوردند و به هم شلوغ مي شد تا دوباره يك زحمتي كشيده بشود، باز يك آرامش نسبي پيدا بشود، آن هم نسبي . و الحمدلله حالا آن مسائل كم است ، نه اينكه نيست ، هست ولي كم است . اگر اينهايي كه يادشاناست جنگ جهاني دوم - كه به ما هيچ مربوط نبود، ما سرپل بوديم ، سر راه بوديم -آمدندگرفتند اينجا را و به مجردي كه گرفتند، همه چيز نادر شد، ديگر هيچ پيدا نمي شد. حالابحمدالله پيدا مي شود. گاهي - فرض كنيد - يك چيزي كم يافت بشود اين را نبايد ما هي بگوييم كه ما چه بكنيم ، مردم بگويند ما چه بكنيم . خوب ، مردم كه ديدند اين مسائل را،مردم كه ديدند اين گرفتاري را، مردم كه شنيده اند گرفتاريهاي جاهاي ديگر را، خوب ،براي چه شكايت مي كنند؟ بحمدالله فراواني است ؛ يعني ، گرسنگي نيست توي كار،اينطور نيست كه مردم نان پيدا نكنند، اينطور نيست كه مردم ارزاق را نتوانند پيدا كنند،كمياب گاهي مي شود، اما آن هم ارزاق عمومي كمتر كمياب مي شود. يك دفعه مي خواهند آقايان كه - آنهايي كه توقع دارند و هي شكايت مي كنند - يك دفعه از آن حال انقلابي برگردند به يك حال آرامشي كه هيچ كسي در هيچ جا به ما كار نداشته باشد.خوب ، مايي كه الان مواجه هستيم با تمام قدرتهاي عالم ، همه از هر طرف به ما فشارمي آورند، همه از هر طرف به ما مي خواهند ظلم بكنند، مع ذلك ، دولت ايران و ملت ايران اينطور سرپاي خودش ايستاده ، در خودش جنگ است ، يك سال و نيم است كه جنگ است . هر وقت جنگ باشد در يك جايي ، همه جايش به هم مي خورد. جنگ است و همه جا آرامش هست . مناطق جنگي هم بحمدالله با قدرت دارند پيش مي روند.توقع بيجا نبايد مردم بكنند. آقايان به مردم نصيحت كنند كه توقع اينكه يك دفعه همه گرفتاريها رفع بشود [نداشته باشند]. شما حكومت از صدر اسلام تا حالا، حكومت رسول الله را و حكومت اميرالمومنين - سلام الله عليه - را و بعدش هم كه دست ديگران بود برويد خوب ملاحظه كنيد. در همان زمان حضرت امير همچو نبود كه همه اينهايي كه مي روند اطراف و از طرف چيز، همه شان يك مردم سيري باشند. اصلش بسياريش كارهاي خلاف هم مي كردند. افرادي باعث ناراحتي [مي شدند]، حضرت امير هم اقدام مي كرد، نامه مي نوشت به آنها، در صورتي كه آن وقت آرامش بود در همه جا، الا زمان حضرت امير، البته از داخله خيلي خراب بود.
در هر صورت من گمان مي كنم كه ما اگر راجع به اين گرفتاريهاي جزئي كه داريم - آنگرفتاريهاي بزرگ بحمدالله رفع شده است ، آنقدر كارها شده است براي اين مردم - اگرراجع به اين گرفتاريهاي جزئي كه هست و لازمه يك انقلابي هست و بايد هم دنبالش بروند، و هميشه هم گفته مي شود كه دنبالش برويد، اگر راجع به اينها، خوب ، اينهاناشكري بكند، يك وقت - خداي نخواسته - عنايت خدا برمي گردد از ما. ما بايد شكرنعمتهاي خدا را بكنيم . شما در سرتاسر ايران الان يك مشروبفروشي ديگر نمي بينيد.خوب ، بايد چه بشود؟ يك دانه از آن خانه هايي كه بود شما نمي بينيد. همه تان شنيديدالبته كه در سرتاسر شهر، ما همدان كه بوديم مي گفتند مشروبفروشي در همدان بيشتر ازنانوايي است ، بيشتر از كتابفروشي است ، تهران بدتر از آنجا. الان شما سرتاسر ايران وقتي برويد مي بينيد يك همچو كارهاي خلاف نيست . اين كارهاي خلاف آقايان كه مضر به حال اسلام بود و آنطور راهي كه آنها داشتند پيش مي رفتند كه خجالت دارد كه انسان اسمش را ببرد كه آنها مي خواستند چه كنند، مي خواستند چه بساطي درست بكنند، وبحمدالله دست آنها كوتاه شد، و مملكت الان يك مملكت نيمه اسلامي است .
اسلامي شدن مملكت ، آرزوي همه
البته گرفتاري هست از باب اينكه نمي شود اين گرفتاريها يك دفعه رفع بشود. بايدمردم را هدايت كنيد و ان شاءالله مسئولين هم با شماها موافقت مي كنند. شما هم با مسئولين موافقت مي كنيد در ساختن مملكت و در ساختن مردم و مردم هم بايد توجه بكنند به اينكه دولت دنبال اين هست كه بسازد، و آنطوري كه گزارش داده مي شود از جهادسازندگي و از ساير كارهايي كه تا كنون شده است ، در ظرف آن پنجاه سال به قدر اين دوسال با همه گرفتاريهايي كه دولت داشته است ، نشده است . آمار وقتي داده مي شود،خوب ، آمار داده مي شود، وقتي آمار را مي دهند راجع به ساختمان مدرسه ، در تمام دوره آنها به اندازه اين دوره ، شايد اين دوره نصف تمام آن دوره ها باشد، چيز درست كرده باشند، مدرسه درست كرده باشند. چقدر حمام ، چقدر مسجد، چقدر راه كشيدند،چقدر كار كردند. خوب ، كارهايي است كه شده ، ما نبايد هي انگشت بگذاريمروي آن كه نشده است . خوب ، يك قدر هم اظهار تشكر از اين كه شده است بايد بكنيم .يك قدر هم مردم را آگاه كنيم به اينكه آقا، در انقلاب فراواني نعمت بودن - ولو گران است . گراني سرسام آور هم است - لكن بودن اين نعمت در بين مردم ، اين يكي ازنعمتهاي بزرگ خداست كه در انقلابات ديگر اين حرفها نيست در كار. الان هم دربعضي از جاهايي كه يك انقلابي شده است ، از عدم ارزاق و از نبودن اينهاست ، ناله مي كنند. بنابراين ، ما نبايد توقع داشته باشيم كه همه مسائل درست بشود و تمام افرادي كه دارند كار مي كنند، در دولت هستند، تمامشان يك آدمهاي مهذب باشند. نيست همچوچيزي ، نمي شود يك همچو چيزي . ما نداريم الان كساني كه بروند همه جا و مردم رادعوت كنند. حوزه ها مجهز نيستند، براي اين كارها نبودند، از باب اينكه همه چيز ازدست آنها خارج بود، حتي تبليغ نمي توانستند درست بكنند، از اين جهت ، نمي توانستنداين كار را [انجام بدهند]. الان ما كمبود داريم نسبت به روحانيت ، كمبود داريم نسبت به مبلغ ، كمبود داريم نسبت به اين مسائل و بايد به تدريج درست بشود. مايوس نشويد وان شاءالله با خدا هستيم و خدا با ما هست . ما مي خواهيم كه مملكت را اسلامي اش كنيم به همه معاني . همه شما آرزويتان هم همين است كه اين مملكت اسلامي بشود و همه احكام اسلام در آن جاري بشود و يك همچو آرزويي كه ما داريم ، خداوند ما را تاييدمي كند ان شاءالله . ان شاءالله ، خداوند همه شما را تاييد كند، موفق باشيد، مويد باشيد و مردم را هدايت كنيد. مشكلات را طوري كنيد كه مردم خيال نكنند كه ما الان مشكلاتي داريم كه ديگر قابل حل نيست . نه ، مشكلاتي هست ، البته هست اما دنبالش هستند و قابل حل است ، ان شاءالله حل مي شود همه .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- آقايان : سيد جلال الدين طاهري "امام جمعه اصفهان "، عباس ايزدي "امام جمعه نجف آباد"، عباس علي روحاني "امام جمعه موقت اصفهان "، محمد باقر شريعتي "امام جمعه اردستان "، سيد تقي هاشمي "امام جمعه قهدري جان "،سيد علي موسوي "امام جمعه درچه "، سيد محمود حسيني "امام جمعه شاهين شهر"، عبدالرسول پناهنده "امام جمعه گزبرخوار"، خليل الله ملكيان "امام جمعه شهرضا"، سيد احمد موسوي نسب "امام جمعه نودش "، سيد حسين واعظي "امام جمعه بوئين "، ميرزا حسين علمي "امام جمعه بروجن "، سيد امين الله معين الديني "امام جمعه داران "، مرتضي باقريان "امام جمعه سميرم "، صفرعلي شريعت "امام جمعه فلاورجان "، سيد حسن ميرزايي "امام جمعه زرين شهر"،مهدي غضنفري "امام جمعه خوانسار"، سيد ابوطالب محمودي "امام جمعه گلپايگان "، سيد محمد مطلبي "امام جمعه اصفدي جان ". 2- سوره شمس ، آيه 9 و 10: " هر كس نفس خود را از گناه پاك سازد، بيقين رستگار خواهد بود، و هر كه آن را به كفر و گناه پليد گرداند، البته زيانكار خواهد گشت ". 3- جيمي كارتر "رئيس جمهور امريكا" و مناخيم بگين "نخست وزير رژيم صهيونيستي ".
بزرگتر کوچکتر