صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - ابعاد عبادي - سياسي اسلام - 20 آبان 1357

عنوان : ابعاد عبادي - سياسي اسلام
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 20 آبان 1357
تاریخ قمری : 10 ذي الحجه 1398(1)
مناسبت : فرا رسيدن عيد قربان
جلد : 4

متن :
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از اينكه آقايان به واسطه تنگي جا در زحمت هستند معذرت مي خواهم .ان شاءالله خداوند همه تان را حفظ كند.
آخرين تلاشهاي شاه
امروز روز عيد بود و در ايران مي خواستند نماز عيد را انجام بدهند لكن در خيلي جاها مانع شدند از اينكه اين مراسم مذهبي به جا بيايد. در قم با گاز اشك آور مردم رامتفرق كردند كه نماز نخوانند. در بعضي جاها هم ريختند و خيلي وحشيگري كردند.بالاخره اين تير آخري است كه شاه در تركش داشت . و با كمال وحشيگري در تمام ايران با مردم معامله كردند و بنا دارند معامله كنند.
حكومت نظامي ، نخست وزير نظامي و بيخبر از خداي تعالي . لكن فايده ندارد، اين دست و پا زدنها فايده ندارد. شاه ديگر در بين ملت پايگاهي ندارد. سلطنت رضاشاه كه ازاول هم قانوني نبود؛ حالا ديگر اگر قانوني هم بود، يك سلطنت ياغيگري است و مردم بافرياد در همه جا خط بطلان كشيدند بر اين سلطنت . الان ياغي است شاه ، و با ياغيگري دارد يغما مي كند، بيت المال را، و قتل عام مي كند مردم را. ادغام سياست و عبادت در اسلام
اين مواقفي (2) كه در اسلام هست مثل عيد فطر، عيد اضحي ، قربان ، و حج - مواقف حج - نماز جمعه ، جماعات كه در شب و روز انجام مي گيرد، اين مواقف جنبه هاي عبادي دارد، و جنبه هاي سياسي و اجتماعي هم دارد؛ يعني جنبه عبادي اش در جنبه سياسي اش -اينها - مدغمند، منضم به همند. ديانت اسلام يك ديانت عبادي تنها نيست و فقط وظيفه بين عبد و خداي تبارك و تعالي ، وظيفه روحاني تنها نيست ؛ و همين طور يك مذهب وديانت سياسي تنها نيست ؛ عبادي است و سياسي . سياستش در عبادات مدغم است وعبادتش در سياسات مدغم است . يعني همان جنبه عبادي يك جنبه سياسي دارد. همين اجتماع در اعياد براي نماز، اين عبادت است لكن آن اجتماع خودش جنبه سياست دارد.مسلمانها بايد از اين اجتماعاتي كه هست ، از اين اجتماعات استفاده هاي زياد بكنند. مثلامسجدها در صدر اسلام به اين صورتي كه بعدش به توسط اشخاصي منحرف به اين صورتهاي مبتذل درآمد، در صدر اسلام اينطور نبوده . مسجدها محلي بوده است كه ازهمان مسجد ارتش راه مي افتاد براي جنگ با كفار و با قلدرها؛ از همان توي مسجد. آنجاخطبه خوانده مي شد، دعوت مي شدند مردم به اينكه فلان - مثلا - آدم متعدي در فلان جاقيام كرده بر ضد مسلمين يا مال مردم را چپاول مي كند، قلدري مي كند، انحرافات دارد، واز همان مسجد راه مي افتادند و مي رفتند طرف دشمن . از همان جا قراردادها حاصل مي شد.
در خطبه نماز جمعه مقدرات مملكت بايد بيان بشود؛ مسائل سياسي كه در مملكت جريان بايد پيدا كند، مسائل اجتماعي كه در مملكت بايد جريان پيدا كند، گرفتاريهاي مسلمانها، اختلافات مسلمانها، در آن خطبه ها بايد طرح بشود و رفع بشود. جنايات امثال محمدرضاخان بايد در اين خطبه هاي جمعه گفته بشود و انتقاد بشود. راههايي كه ممكن است با آن راهها اين جانيها را از بين برد، در نماز جمعه بايد گفته بشود. نماز جمعهعبادت است لكن عبادتي كه مدغم در سياست است ؛ سياست در عبادت مدغم است .مثل مذهب مسيح [نيست ] يعني اين مذهبي كه حالا دست مسيحيها هست ؛ و من گمان ندارم كه مسيح - عليه السلام - مذهبش اين بوده است كه اينها الان مي گويند كه هيچ كاري نداشته باشند به زندگي مردم و هيچ كاري به وضع سياسي نداشته باشند، و همين بروند ويك زنگي بزنند و دنبال آن زنگ هم يك عبادت مختصري بكنند و تمام بشود برودسراغ [كارش ]. من گمان نكنم كه در دنيا همچو مذهبي مذهب مسيحي باشد؛ منحرف شده است اين مذاهب . مذهب يهود و همين طور مذهب نصارا انحرافات پيدا كرده است ، دست در آن وارد شده است . مذهب اسلام ، كه سندش قرآن است و محفوظهست ، حتي يك كلمه تغيير نكرده است ؛
اسلام ، سازنده همه ابعاد انسان
اينطور است كه قرآن مشتمل بر همه چيز است . يعني يك كتاب آدم سازي است .همان طوري كه آدم همه چيز است : معنويت دارد، ماديت دارد، ظاهر دارد، باطن دارد،قرآن كريم هم كه آمده است اين انسان را بسازد، همه ابعاد انسان را مي سازد؛ يعني كليه احتياجاتي كه انسان دارد، چه احتياجاتي كه شخص دارد و چيزهايي كه مربوط به شخص است ، روابط بين شخص و خالق تبارك و تعالي و مسائل توحيد، مسائل صفات حقتعالي ،مسائل قيامت - اينها هست [و چه ] مسائل سياسي و اجتماعي و قضيه جنگ با كفار و اينها.قرآن پر است از اين آياتي كه اين آيات مردم را وادار كرده است و پيغمبر را مامور كرده است كه جنگ كنند با كساني كه متعدي هستند؛ با ظالمها جنگ بكنند. يك كتابي است كه تحرك آورده است . يعني عربي كه در آن وقت ، در زماني كه وارد شد قرآن كريم ،يك مردم متفرق و يك مردمي بودند كه با خودشان هم هي ور مي رفتند، در بين خودشان يك جنگ و جدالي بود، و هيچ فكر امور سياسي نبودند و همان بين خودشان مثل يك طوايف وحشي بودند، در قبل از يك نيم قرن ، قبل از يك نيم قرن ، در حدودسي سال ، اين امپراتوريها را همين عده عرب كمي كه ابتدائا دور رسول اكرم بودند و اينهارا ساخت پيغمبر اكرم ، در يك مدت كمي دو تا امپراتوري كه آن وقت تقريبا تمام دنيازير بيرق اين امپراتوريها بود - يكي امپراتوري ايران بود يكي هم روم بود - هر دو را آنهافتح كردند. همچو تحركي در اينها آورد كه از جزيره العرب راه افتادند آمدند ايران راگرفتند و رفتند روم را گرفتند و رفتند تا اروپا، همه جا را تسخير كردند! و تسخيرهاتسخيري نبود كه - مثلا فرض كنيد - مثل ناپلئون باشد كه بخواهد يك مملكتي را بگيرد؛تسخيرهاي اسلامي براي اين بود كه مردم را بسازد، مردم را موحد كند، مردم را عادل كند، مردم را روشن كند به مسائل . اينطور بوده است . نه اين است كه مي خواستندكشورگشايي بكنند. نه ، مسائل كشورگشايي نبوده . مسائل اين بوده است كه مي خواستندمردم را روبه راه كنند؛ يعني وحشيها را متمدن كنند؛ يعني كساني كه يكديگر رامي خورند. قرآن كريم در نيم قرن اين جمعيتي كه [با] هم هميشه جنگ مي كردند و[يكديگر] را مي خوردند، به يك صورت عادلانه درآورد كه با هم آنطور رفتارمي كردند كه ممالك متمدنه رفتار مي كردند و بالاتر از اين .
در هر صورت اسلام مثل مذاهب ديگر، يعني مذاهبي كه حالا ظاهرش به ما رسيده ،آنطور نيست . همه چيزهاي انسان را مي سازد. هم انسان را از حيث عقل مي سازد، هم انسان را از حيث اخلاق و تهذيب اخلاق مي سازد، هم انسان را از حيث ظاهر و آداب ظاهري مي سازد، هم در همه اموري كه انسان به آن احتياج دارد، اسلام دخالت دارد.مثل حكومتها نيست كه فقط در امور - مثلا - اجتماعي شان ، سياسي شان ، دخالت داشته باشند اما كاري به اين نداشته باشند كه خودش توي خانه چه مي كند، به اينها ربطي ندارد؛هركس توي خانه خودش هر كاري مي كند، حكومتها به او كاري ندارند. اگر در خانه خودش هم قماربازي بكند، حكومت چه كار دارد. اگر بله بيايد خلاف - مثلا - نظم به جابياورد آن وقت حكومتها مي آيند سراغش . اسلام تو[ي ] همان - در منزل خودتان كه [در] خلوت هستيد آنجا با شما كار دارد؛ در توي عائله تان كه چند نفر هستيد باز كار داردبه شما. مي آييد توي همسايه تان با خودتان ، با شما نسبت به همسايه هايتان كار دارد؛ باهمشهريهايتان باز كار دارد؛ با هم مذهبيهايتان كار دارد؛ با خلاف مذهبيهايتان هم - همه ،همه اينها را آداب دارد. يعني اسلام اينطور نيست كه مثل حكومت اسلامي فقطحكومت باشد. اسلام يك صورتش حكومت است ؛ يك ورقش باب حكومت است وباب سياسات است ، يك طرف ديگرش باب ساختن اين انسان است از حيث معنويات كه به خودش كار دارد: تو بايد در اعتقادات چه باشي ، در اخلاق چه باشي ، در آداب عملي چه باشي ، بايد چه باشد. اينطور چيزها را اسلام كار دارد به همه . اينها را ساير دول و اجتماعات كاري به اينها ندارند. يعني هيچ دولتي نمي آيد به شما بگويد كه شما توي خانه تان وقتي كه هستيد فلان كار را نبايد بكنيد. به آن كار ندارد. او باطن خانه اش هركاري مي خواهد بكند. اما اسلام توي خانه تنهايي شما باشيد با شما كار دارد؛ يعني مي گويد بايد چه جور باشد. اخلاقات چه جور باشد؛ ادراكات عقليت چه جور باشد؛اعمالت ، خودت با بچه ات بايد چه جور آدابي داشته باشي ؛ بچه با پدرش چه جور باشد؛پدر با فرزندش چه باشد؛ بچه با مادرش چطور باشد؛ مادر با فرزندش چطور باشد؛ برادربا برادرش چطور باشد؛ همه اين عائله با هم چطور باشند؛ اين عائله با عائله ديگر چطورباشند - تمام اينها را آداب دارد اسلام برايش و نظر دارد به آنها.
اسلام ، متعلق به همه بشر است
راجع به اجتماع هم نظر دارد. مسائلي دارد كه مربوط به همه بشر است ؛ هيچ مملكتي دون مملكتي نيست . اسلام اينطور نيست كه يك مملكت داشته باشد به اسم ايران - مثلا -يا به اسم عراق يا به اسم كذا، اين جورها نيست ؛ تمام عالم تحت نظرش است . يعني نظراسلام به اين بوده است كه بشر بسازد، تمام بشر را. هيچ قوم و خويشي با يك قطري دون قطري ندارد. با شرق يا غرب ، با شمال ، جنوب ، با جايي هيچ قوم و خويشي ندارد؛يك دين الهي است . همان طوري كه خداي تبارك و تعالي خداي همه است ، نه خداي شرقيها و مسلمانها يا غربيها يا مسيحيها يا يهوديها، اينطور نيست ، خداي همه است ونسبت به همه رازق است و - عرض مي كنم - خالق است و اينها، اسلام هم يك ديني است مال همه . يعني آمده است كه همه بشر را به اين صورتي كه مي خواهد درآورد، به يك صورت عادلانه درآورد. به صورتي كه يك بشر به بشر ديگر يك قطره - به قدر يك سرسوزن تعدي نكند؛ يك بشر با بچه خودش تعدي نكند، با زن خودش تعدي نكند، يكزن با شوهر خودش تعدي نكند، دو تا برادر با هم تعدي نكنند، اينها با رفقاي ديگرشان تعدي نكنند. مي خواهد يك انسان عادل به تمام معنا كه انسان باشد، هم عقليتش عقليت انسان باشد، هم نفسيتش نفسيت انسان باشد، هم ظاهرش ظاهر انسان و مودب به آداب انساني باشد، مي خواهد اين مطلب را اجرا بكند.
لزوم طرح مسائل سياسي در اجتماعات عبادي اسلام
يك شعبه از اسلام هم عبارت از حكومتش است ؛ كه همين حكومت هم ، در همين آداب شرعيه ، مسائل حكومتي هم هست . مثلا در حج . اين مواقفي كه در حج هست ومردم را دعوت كرده ذات مقدس حق تعالي كه بروند به حج و آنجا مواقف دارد،مسلمين نتوانستند آنطوري كه حج بايد استفاده ازش بشود استفاده كنند. اين يك مجمع عمومي است از همه طوايف مسلمين . يك دعوتي است از تمام طوايف كه هر جوري هستند، در شرق اقصا(3) هستند يا در غرب ابعد هستند، هر جا مي خواهند باشند، شمال ،جنوب ، هر جا، در هر مملكتي كه هستند، دعوت شده اند مردم ، آن هم "ناس " دعوت شده است ، نه اينكه فقط مسلمين ، همه بايد مسلم بشوند و همه بايد بروند - يعني كساني كه مستطيع هستند، اشخاص مستطيع كه بتوانند خودشان را به مكه برسانند - اينها رادعوت كرده كه بروند در آنجا هر سال يك دفعه . يك مجمع عمومي مي خواسته تشكيل بدهد در آنجا. در اين مجمع عمومي ، اگر مسلمين قدر بدانند، حل مسائلي كه - مشكلاتي كه از براي طوايف مسلمين است در آنجا بايد بشود. مثلا اگر مسلمين ايران بروند در آنجاو مسائلشان را براي مردم ديگر بگويند، بر مسلمين ديگر لازم است كه در اين مسائل ومشكلات با اينها همراهي بكنند. و همه اينهايي كه آمدند به حج وقتي فهميدند كه مثلاايران چه [مي ]خواهد، چه مي كند، دولت ايران با مردم چه مي كند، همه اينها وقتي كه مي روند به بلاد خودشان تبليغ كنند كه چه .
و همين طور اگر آنها هم يك چيزي ديدند از حكومت خودشان يا از مردم خودشانديدند و اينجا آمدند و به آنها عرضه داشتند، اينها هم مكلفند كه از آنها همراهي بكنند.
اينطور است اسلام كه اجتماعاتش اجتماعات سياسي است در عين حالي كه عبادت است . نماز جماعت را انسان خيال مي كند خوب يك عبادتي است كه با هم جمع مي شوند و يك نمازي را مي خوانند؛ لكن در اين نماز جماعتها مسائل سياسي بايد طرح بشود. يعني آن كسي كه هفته اي يك دفعه در منبر مي رود و نماز جمعه مي خواند و منبرمي رود و خطبه مي خواند، بايد مسائل سياسي مسلمين را در آنجا طرح بكند و بگويد؛ وآن چيزهايي كه - مثلا اشتباهاتي كه - از دولتها واقع مي شود، در آنجا طرح بشود و مردم را هدايت كند به هم زندگي اشان و هم مبداشان و هم معادشان و هم چيزهايي كه درزندگي لازم دارند.
تكليف همگاني تبليغ و معرفي نهضت به جهانيان
و در هر صورت ، حالا كه مملكت ايران جوري شده است كه از عبادات مردم هم حالا با سرنيزه جلو مي گيرند! امروز نگذاشتند كه در قم اين فريضه الهي به جا بيايد. درجاهاي ديگر هم همين طور اشتباه اينها. حالا تمام اخبار به ما نرسيده است لكن خيلي -در بسياري از جاها كشتار بوده است و مردم را با سرنيزه جواب داده اند. و جواب اشخاصي كه مي گويند كه آقا مخازن ما را نده به ديگران ، جواب اشخاصي كه مي گويندما آزادي مي خواهيم ، اينقدر اختناق پنجاه ساله ما را خفه كرد، جواب اشخاصي كه مي گويند كه ما استقلال مي خواهيم ، تو همه مملكت ما را به ديگران دادي ، جوابش حالااين است كه نخست وزير نظامي و وزراي نظامي و حكومت نظامي ! و با نظام مي خواهدخودش را نگه دارد. از آن طرف چماق به دستها را مي ريزد به جان مردم ؛ از آن طرف حكومت نظامي را درست مي كند! از اين طرف مي گويد بايد نظم باشد، از آن طرف خودش شلوغكاري : دستور مي دهد كه چماق به دستها را بريزند توي شهر و شهرها راآتش بزنند يا چه بكنند.
اين وضع مملكت ما و اين وضع حكومت شاه و اين وضع زندگي آخر نكبت بار اين مرد خبيث است . و بر همه ماها هست كه به اين مسلميني كه در ايران هستند كمك بكنيم . لااقل كمك تبليغاتي بكنيم كه به اشخاصي كه در اينجا ملاقات مي كنيد يا مثلا اين اروپايي ها كه ملاقات مي كنيد، به اينها بفهمانيد كه مسئله اين است . اينطور نيست كه مردم ايران يك مردم - عرض مي كنم كه - وحشي هستند و اينها مي خواهند تاديبشان كنند ونمي شود! چنانچه شاه اينطور معرفي مي كند شما را. شما به مردم بگوييد كه مردم ايران يك مردمي هستند كه مي خواهند از دست اين ظالم نجات پيدا بكنند، مي خواهند آزادبشوند، مي خواهند مستقل بشوند، مي خواهند زندگي انساني بكنند؛ و اين مرد نمي گذارداين كار را بكنند.
خداوند ان شاءالله همه تان را حفظ كند؛ موفق باشيد ان شاءالله .
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 182,185,300