عنوان : خطر مخدوش شدن چهره اسلام - لزوم مراقبت مردم از مسئولان نظام جمهوري اسلامي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 8 خرداد 1358
تاریخ قمری : 3 رجب 1399(1)
مکان : تهران ، بيمارستان قلب
جلد : 8
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
لزوم حفظ حيثيت اسلام
اينكه پيش من اهميت دارد اين اموال نيست ؛ اين داراييهاي جنايتكاران نيست . اينكه من خيلي به آن اهميت مي دهم اين است كه امروز كه جمهوري اسلامي اعلام شده است و مردم ايران را از شر آنها، از شر رژيم فارغ مي دانند و جمهوري را "اسلامي " مي دانند،همه اقشار ملت خصوصا آنهايي كه در راس كار هستند، خصوصا روحانييني كه در راس كار هستند، اينها جديت كنند به اينكه نبادا خداي نخواسته چهره جمهوري اسلام به طورقبيح بين مردم وجود پيدا كند. اين اهميت در راس همه امور اين معناست . اموال چيزي نيست ببرند، بخورند، يا بگيرند؛ يا براي مستضعفين كار بكنند؛ البته مي شود؛ آنكه اهميت دارد حيثيت اسلام است ، كه بايد كوشش كرد اين حيثيت را حفظ كرد. تا حالامردم مي ديدند كه خوب ، يك دولت طاغوتي است و كارهايش كذا و كذاست ؛ وقتي كه دولت طاغوتي رفت ، مردم توقع دولت اسلامي دارند. مردم توقع دارند كه حالا كه نمي توانيد همه كارها را يكدفعه اصلاح كنيد، لكن اينهايي كه در راس كار هستند جوري نباشد كه اسلام را هم مثل يك دولت طاغوتي ما عرضه بكنيم . اگر ما مسامحه كنيم درامور، يا تخطي كنيم از آن مشيي كه اسلام و حكومتهاي اسلامي دارد، اين اسباب اين مي شود كه اسلام را ما در نظر عالم ، در نظر غير، در نظر جوانهاي بي اطلاع از اسلام ،قشرهايي كه اسلام را درست اطلاع بر آن ندارند، در نظر اينها يك صورت طاغوتي به آن داده بشود. اين شكست است كه تا آخر اسلام را به شكست مي رساند. ديروز بهبعضي از اين آقايان كه اينجا بودند گفتم كه آن روزي كه وجهه اسلام بخواهد درش خدشه وارد بشود، آن روز است كه بزرگان اسلام جانشان را دادند براي آن . در زمان معاويه و در زمان پسر خلف معاويه مسئله اينطور بود كه چهره اسلام را اينها داشتند قبيح مي كردند. به عنوان خليفه المسلمين ، به عنوان خليفه رسول الله آن جنايات را مي كردند.مجالسشان ، مجالس چه بود. اينجا بود كه تكليف اقتضا مي كرد براي بزرگان اسلام كه مبارزه كنند و معارضه كنند؛ و اين چهره قبيحي كه اينها دارند از اسلام نشان مي دهند واشخاص غافل ممكن است كه خيال كنند كه اسلام خلافتش همين است كه معاويه دارد ويزيد دارد، اين است كه خطر مي اندازد اسلام را و اين است كه مجاهده برايش بايد كرد،ولو انسان به كشتن برود.
رعايت مقررات و موازين شرعي
تا حالا همه قشرها - خداوند همه شان را سعادت و سلامت بدهد - مبارزه كردند و اين قشري كه ظالم بودند، ستمكار بودند، خائن بودند، اين رژيم فاسد را شكستند و از بين بردند. حالا كه مملكت دست خود مردم افتاده است ، و ادعا اين است كه يك حكومت اسلامي است ، كه يك جمهوري اسلامي است ، حالاست كه خطر زياد است . حالاست كه براي قشر روحانيت از همه بيشتر؛ براي اينكه اينها نمونه اي از اسلام هستند؛ نمونه اي از انبيا هستند. براي ساير قشرها هم همين معنا. اينكه به اسلام عقيده دارد، به خدا عقيده دارد، برايش الان يك تكليف هست كه در اين وقتي كه آن رژيم طاغوتي رفته است ، وحالا - ما ادعا مي كنيم - يك رژيم اسلامي و انساني هست ، يكوقتي طوري نشود كه كميته ها در سرتاسر كشور، عرض بكنم پاسدارها در سرتاسر كشور، ساير قشرها درسرتاسر كشور، خودشان را آزاد بدانند كه هر كاري مي خواهند بكنند؛ آزاد بدانند كه هرجور مي خواهند رفتار بكنند. اين است كه اگر چنانچه كميته ها روي موازين اسلامي عمل نكنند، اگر روحانيون ، كه در راس جامعه هستند روي موازين [و] مقررات به طور دقت عمل نكنند، اگر دولت به طور دقت عمل نكند، اگر ارتش به طور دقت عمل نكند واعمالشان را تطبيق ندهند با اسلام ، يك صورت قبيحي از اسلام در خارج منعكس مي شود؛ كه حالا هم كه دولت اسلامي مثلا شد، حالا هم كه جمهوري اسلامي شد، مثلاپاسدارهاي اسلام مي ريزند خانه هاي مردم را غارت مي كنند؛ چه مي كنند. يك قضيه كه بشود، كافي است كه بگويند همه مي كنند! دو تا قضيه وقتي كه واقع بشود كه بيخود بريزندبه خانه هاي مردم و از آنجا مثلا غارتگري بكنند، اين كافي است براي اينكه بگويندكميته اي ها كه بگويند پاسدارهاي اسلامي وضعشان غارتگري است . يك كميته در يك محلي اگر واقع بشود، دو تا كميته در يك محلي اگر واقع بشود، و برخلاف مقررات شرع در آن عمل بشود، كافي است كه بگويند كميته هاي اسلامي هم اينطور هستند كه اينطوركارها را انجام مي دهند. اگر دو تا حبسي برخلاف مقررات اسلام با آنان عمل بشود كافي است كه بگويند حبس اسلام هم مثل حبس ساواك مي ماند!
مسئولان نظام در معرض آزمون الهي
الان يك تكليف بسيار بزرگي به عهده همه ماست . من كه يك طلبه هستم اين تكليف را دارم ؛ آقايان هم ، كه از آقايان هستند، اين تكليف را دارند؛ ساير قشرها هم دارند؛ كه كوشش كنيم وجهه اسلام و صورت اسلام را آنطور كه هست نمايش بدهيم ؛ نه آنطوري كه خلفايي مثل معاويه و يزيد و بعضي ، يا بسياري از خلفاي اموي و بني عباس جلوه مي دادند. به عنوان اينكه ما نماينده اسلام هستيم كارهايي مي كردند كه با اسلام مخالف بود؛ و اسباب اين مي شد كه يكوقت وجهه اسلام را در دنيا دگرگون كنند.
الان ما در يك امتحان بزرگ واقع هستيم . الان خدا ما را امتحان مي كند كه آيا ما دراين وقتي كه يك مطلبي دستمان آمده ، يك قدرتي دستمان آمده است ، آيا ما چه مي كنيم ؟ ما هم همان هستيم به صورت ديگر؟ يا خير، ما روي مقررات عمل مي كنيم ؟آني كه مهم است پيش من اين است كه امروز خطر هست در كار، خطر كمونيست در كاراينقدرها نيست ؛ هست ، ولي اينقدرها نيست . خطر ساواكي ديگر اينقدرها نيست در كار،اين خطرها مهم نيست . اموال شاه سابق برود يا نرود، پيش من چيز مهمي نيست ؛ قصرهاي كذا و كذا پيش ما چيز اهميت داري نيست ؛ آني كه اهميت دارد اين است كه وجهه اسلام محفوظ باشد؛ صورت اسلام آنطوري كه هست باشد. امروز كه دست ماافتاده يك جوري نمايش ندهيم كه بگويند اسلام اين است .
ضربه به حيثيت اسلام ، جرمي نابخشودني
يكوقت مي گويند كه فلان آدم اينطوري است ، اين اشكالي ندارد؛ فلان شخص اينطوري است . يكوقت اگر بنا شد كه مثلا در قشر معممين ، خداي نخواسته ، در قشرعلما، خداي نخواسته ، يك مطلب خلافي واقع بشود، دو تا مطلب خلاف واقع بشود،مردم مي گويند كه خوب ، اينها نمايندگان اسلام هستند، نمايندگان اسلام هم همين طورند؛ پس معلوم مي شود اسلام اينطوري است . كميته هايي كه براي كميته اسلامي هست و كميته در حكومت اسلامي هست اگر چنانچه يك قضيه اي بر آن واقع بشود،صورت اسلام را بد نمايش مي دهد، و اگر يك همچو كاري به دست ماها واقع بشود،جرمي است كه بخشودني نيست ؛ پيش خداي تبارك و تعالي بخشودني نيست . اين مثل ساير گناهها نيست . اين يك گناه بزرگي است كه اسلام را ما در خطر انداختيم ؛ اسلام رابرخلاف آن چيزي كه هست نمايش داديم .
درخواستي عاجزانه
و لهذا من از همه ، از همه كميته ها، از همه پاسدارها، از همه معممين ، از همه اهل منبر،از همه اهل محراب ، از همه مسلمانها، عاجزانه ، با كمال عجز و تواضع ، استدعا مي كنم كه اين اسلامي كه الان به دست شما افتاده است وارونه نشانش ندهيد؛ همان طور كه هست عرضه كنيد. اگر اسلام را همان طور كه هست عرضه كنيد، دنيا قبولش مي كند؛ متاع خوبي است . اما اگر چنانچه امروز خداي نخواسته ما يك جور عملي بكنيم كه اين عمل اسباب اين بشود كه بگويند اسلام اينطور هست ، بزرگتر خيانت را ما به اسلام كرديم . اين يك سفارش عمومي است كه پيش من اهميت دارد و بايد عرض بكنم به همه ، به همه قشرهاي ملت بايد عرض بكنم با كمال دقت توجه كنيد كه يك قدم خلاف اسلام نباشد،يك قدم . با كمال دقت ملاحظه كنيد كه كميته هايي كه در تحت كفالت شماست اشخاصيتوي آن نباشند كه خلاف اسلام عمل مي كنند. با كمال دقت ملاحظه كنيد كساني كه به عنوان اسلام ، به عنوان مسلمين ، به عنوان چه ، معممين كذا، اينها يك قدم خلاف برندارند كه خداي نخواسته چهره اسلام را برخلاف آنطوري كه هست قبيح نشان بدهند.اين در نظر من از همه چيزها اهميتش بيشتر است و مسئوليتش هم بيشتر. همه ما مسئوليم كه اين كار را انجام بدهيم ؛ يعني آنطور كه ، آنقدري كه ، قدرت داريم اين كار را انجام بدهيم كه گمان نشود كه اسلام هم مثل ساير حكومتهاي ديگر هست و تا حالا دستشان چيزي نبوده ؛ حالا كه دستشان آمده ، همانند كه بودند و همانند كه هستند.
لزوم مراقبت مردم ، از اعمال مسئولان
اين مسئله مهم است . و آقايان توجه كنند همه و همه ملت موظفند كه نظارت كنند براين امور. نظارت كنند اگر من يك پايم را كنار گذاشتم ، كج گذاشتم ، ملت موظف است كه بگويند پايت را كج گذاشتي ، خودت را حفظ كن . مسئله ، مسئله مهم است . همه ملت موظفند به اينكه نظارت داشته باشند در همه كارهايي كه الان مربوط به اسلام است . اگرديدند كه يك كميته خداي نخواسته برخلاف مقررات اسلام دارد عمل مي كند، بازاري بايد اعتراض كند؛ عرض بكنم كه كشاورز بايد اعتراض كند؛ معممين و علما بايداعتراض كنند. اعتراض كنند تا اين كج را راست كنند. اگر ديدند يك معمم بر خلاف موازين اسلام ، خداي نخواسته ، مي خواهد عمل بكند، همه موظفند كه جلويش رابگيرند كه امروز غير روزهاي ديگر است . آن وقت هم بايد بگيرند، اما حالا كار مهم است . حالا اساس ، اساس وجهه اسلام است . اساسي است كه الان اسلام به دست ماافتاده ، داريم چه مي كنيم ؟ بنابراين ، آني كه به نظر بنده مهم است اين است ، و البته اينهاهم بايد عمل بشود؛ اما اينها در درجه دوم است ؛ درجه اولش عبارت از اين است كه همه ما، همه قشرها، همه ، اينها همه بايد اين جهت را توجه داشته باشند و همه آنها مراعات اين مسئله كلكم راع ، همه بايد مراعات اين مسائل را بكنند. (2) توجه داشته باشند كه نبادا منيكوقت يك كلمه برخلاف مقررات اسلام بگويم . اعتراض كنند، بنويسند، بگويند. آقا،خداي نخواسته آقا، شما، ايشان ، ايشان ، اينهايي كه الان مردم توجه به آنها دارند ومي گويند اينها مثلا دارند اداره مي كنند، چه حكومت باشد و چه كساني كه عرض بكنم كه از اين دادگاهها باشد، هر جا باشد، الان وقت اين است كه همه اينها مواظبت كنندخودشان [را]. مواظبت كنند در اينكه يك قدم كج نگذارند؛ و اسلام را حفظ كنند.صورت اسلام را آنطوري كه هست نشان بدهند. و اگر خداي نخواسته يك كسي پيدا شدكه يك كار خلاف كرد، اعتراض كنند مردم ؛ مردم همه به او اعتراض كنند كه آقا چرا اين كار را مي كني . در صدر اسلام هست كه عمر وقتي كه گفت - در منبر بود - كه اگر من يك كاري كردم شماها چه بكنيد. يك عربي شمشيرش را كشيد گفت ما با اين ، با اين شمشيرراستش مي كنيم . بايد اينطور باشد. بايد مسلمان اينطور باشد كه اگر - هر كه مي خواهدباشد، خليفه مسلمين و عرض بكنم هر كه مي خواهد باشد - اگر ديد پايش را كنارگذاشت ، شمشيرش را بكشد كه پايت را راست بگذار.
اگر ما بخواهيم اسلام را حفظ كنيم و اينطوري كه بخواهيم يك نمونه در عالم نشان بدهيم ، ايران را بگوييم يك نمونه است ، يك الگو هست ، با رفتن شاه درست نمي شود؛با رفتن ظالمها درست نمي شود. اگر بنا شد كه ظالمها رفتند و ما يك دسته ديگر جايشان نشستيم ، همان كارها را به اندازه اي كه قدرت داريم بكنيم ، ما هم همان هستيم ؛ ما هم همان رژيم هستيم ؛ ما هم همان ظالم هستيم . اين يك مطلبي است كه بايد همه بدانند وهمه ملت بايد بدانند. و در راس آنها اين است كه روحانيون و كساني كه مرجع امورند درهمه جاها، دولت اسلامي - عرض بكنم كه - ارتش اسلامي ، همه قواي انتظاميه اي كه حالاهمه مي گويند ما اسلامي هستيم و از طاغوت بيرون آمديم و به اسلام گرايش پيدا كرديم ،مجرد لفظ فايده ندارد؛ بايد محتوا داشته باشد. بايد شهرباني حالا وضعش با آن وقت تغيير بكند؛ نه لفظش تغيير بكند و وضعش همان باشد. بايد شهرداريها همين طور باشند.ارتشيها همين طور باشند، وزارتخانه ها همين طور باشند ادارات همين طور باشند، بازارهمين طور باشد، بازار بايد بازار اسلامي باشد، نه بازار چپاولگري ؛ نه بازار قاچاق ؛ بازاراسلامي باشد؛ به حال مردم رسيدگي بكنند. اين مردم دارند از بي بضاعتي چه مي شوند،آنهايي كه فرصت طلبند حالا اجناس را چند مقابل بالا مي برند! اينها با وضع اسلام موافق نيست ؛ مخالف است . . . .
بنابراين ، الان بر عهده ما همه ، همه افراد ملت ، از صدر تا ذيل ، چه در دستگاههاي حكومتي باشند چه نباشند، چه در دستگاههايي باشد كه تمشيت امور را مي كنند چه نباشد، الان به عهده همه ما اين است كه ما كارهايمان را موافق اسلام قرار بدهيم . و اسلام را حالا كه مي گوييم جمهوري اسلامي هست و حالا كه مي گوييم مملكت اسلامي است و حالا كه مي خواهيم عرضه كنيم به خارج كه اين ايران الگو باشد از براي ساير جاها،يكوقت جوري نباشد كه يك الگويي باشد، الگوي شيطاني باشد؛ و ما غفلت از آن بكنيم . بايد يك الگوي اسلامي باشد و اين وظيفه بر عهده همه ماست .
ان شاءالله خداوند همه شما را موفق بدارد. و من تشكر مي كنم از اينكه آقايان از راه دور آمدند براي ملاقات ما. و اميدوارم كه اين امور هم اصلاح بشود ان شاءالله .
[يكي از حضار در مورد اقتصاد و امكانات اقتصادي سخن گفت ، امام فرمود: ]
من ديگر وقتم كم است ؛ وقت من كم است . امور بايد موافق اسلام باشد. ثروت اگرثروتي است كه مخالف اسلام است ، مصادره خواهد شد؛ حساب خواهد شد. اين املاكي كه گفته شد كه مصادره مي شوند و دولت چه مي كند املاك مردم نيست . عبارت از زمينهاي مواتي كه دولت سابق بدون اينكه مالك باشد فروخته است ؛ يا اشخاصي بدون اينكه مالك شده باشند فروخته اند. اينها هست . نه اينكه يك كسي خودش زميني را احيا كرده ، و بروند از او بگيرند. اين حرفها نيست در كار؛ اسلام اين حرفها را ندارد كه براي هواي نفس اشخاص مال مردم را از آنها بگيرد [چنين ] نيست . مال مردم روي حقوق حقه شرعي و روي موازين الهي بايد درست بشود. و اگر موازين الهي عمل بشود،همه امور درست مي شود.
پانویس :
1- تاريخ اين سخنراني در صحيفه نور 9/3/1358 آمده است . 2- كنز العمال ، ج 6، ص 30 بحارالانوار، ج 72، ص 38 .
بزرگتر کوچکتر