صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - اهتمام و توجه به معنويات - رفاه طلبي و كاخ نشيني منشاء انحطاط - 1 فروردين 1362

عنوان : اهتمام و توجه به معنويات - رفاه طلبي و كاخ نشيني منشاء انحطاط
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 1 فروردين 1362
تاریخ قمری : 6 جمادي الثاني 1403
مناسبت : عيد نوروز
جلد : 17

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
بيان نمودن خدمات انجام شده براي مردم
من در اين آغاز سال جديد به همه آقاياني كه در اين محفل حاضرند و تمام ملت وخصوصا رزمندگاني كه در جبهه ها مشغول به فداكاري هستند و بازماندگان شهداي عزيزو به معلولين و متعلقين به آنها تبريك عرض مي كنم . و من اميدوارم كه همان طوري كه خداوند تبارك و تعالي از ابتداي اين نهضت قدم به قدم ما را هدايت فرموده اند به راه پيروزي ، عنايات خودشان را براي پيروزي اسلام و مسلمين مستدام بدارند. آنچه كه دراين چند سال شده است آقايان شمه اي از آن را فرمودند و البته احصاي تمام آنهانمي شود كه به اين گفتارها و مجالس احصا كرد و نه ما قدرت اين را داريم كه احصا كنيم .و من كرارا به متصديان امور عرض كرده ام كه كارهايي كه انجام داده ايد با آن حجم بسيار، به ملت بازگو كنيد؛ خصوصا مي بينيد كه تمام رسانه هاي گروهي و تمام اشخاص منحرف دنيا دائما به گوش جهانيان القا مي كنند كه اين پيروزي براي اسلام تاكنون حاصل نشده است ، بلكه اين جمهوري رو به زوال است .
آنچه كه عمل كرده ايد به مردم بگوييد. ممكن است كه اين تبليغات در بين يك دسته از مردم كه آشناي به مسائل نيستند يك وقت خداي نخواسته تاثير بگذارد. ما آن مقداري كه از متصديان امور شنيديم ، در هر جنبه اي از جنبه ها، ديديم كه حجم كاري كه اين جمهوري اسلامي براي طبقه ضعيف و مستضعفان كرده اند، يك حجم بزرگي است كه در طول سلطنت اين پدر و فرزند خلف (1) حاصل نشده است . مي بينيم كه در هر جااينها مي روند، متصديان مي روند و عمل مي كنند، مردم آنجا تقريبا به آنها مي گويند كه ماچه نداريم ، چه نداريم . حتي اينها يك راه درست براي اين مستمندان و بيچاره ها درست نكردند و يك درمانگاه براي اين روستاها درست نكردند و اين روستاها در كمال مظلوميت به سر بردند. و در اين مدت كمي كه با تمام گرفتاريهاي داخلي و خارجي مبتلابوده است جمهوري اسلامي ، متصديان امور و خود ملت آن قدر كار كردند كه متوقع نبود در آن گرفتاريها بتوانند؛ لكن چون عنايات حق تعالي پشت سرشان هست و مردم راهمان عنايات وادار كرده است به خدمت ، از اين جهت توفيق بسيار حاصل شده است .
تلاش براي اجراي معنويات در جامعه
آنچه گذشته است بيش از آن است كه ما بتوانيم ذكر كنيم . لكن "چه بايد كرد" را بايدعرض كنم ، از حالا به بعد چه بايد كرد. تا حالا پيروزيها به طور چشمگير حاصل شده است و كساني كه در داخل و خارج كارشكني مي كردند اينها فلج شدند، از بين رفتند يامي شوند ان شاءالله بزودي ، لكن از حالا به بعد ما بايد چه بكنيم . يك مسئله كه در راس همه امور است مسئله معنويات است . ما بايد كوشش كنيم كه معنويات را در بين اين ملت عزيز و در بين مسلمين پياده كنيم ، مردم را دعوت به معنويات و دعوت به اخلاق اسلامي و آداب فرهنگ اسلامي كنيم . ملت ما بحمدالله بسيار مهياست از براي اينكه ، رو به معنويات برود و تاكنون هم قدمهاي زيادي برداشته اند، لكن راه طولاني است و راه معنويات آنطور است كه بايد انسان در تمام عمر كوشش كند. شايد بسياري گمان كنند كه رفاه مادي و دارا بودن در بانكها، اموال ، يا دارا بودن زمينها يا پاركها و امثال اينها براي انسان سعادت مي آورد. اين يك اشتباهي است كه انسان مي كند.
كوخها منشاء بركاتند نه كاخها
انسان گمان مي كند سعادتش به اين است كه چند تا باغ داشته باشد، چند تا ده داشته باشد، در بانكها سرمايه داشته باشد، در تجارت چه باشد، شايد انسان اين گمان رامي كند، لكن ما وقتي كه ملاحظه مي كنيم و سعادتها را سنجش مي كنيم ، مي بينيم كه سعادتمندها آنهايي بودند كه در كوخها بودند. آنهايي كه در كاخها هستند سعادتمندنيستند. آن مقداري كه بركات از كوخها در دنيا منتشر شده است هيچ در كاخها پيدانمي شود. ما يك كوخ چهار پنج نفري در صدر اسلام داشتيم ، و آن كوخ فاطمه زهرا -سلام الله عليها - است . از اين كوخها هم محقرتر بوده لكن بركات اين چي است ؟ بركات اين كوخ چند نفري آن قدر است كه عالم را پر كرده است از نورانيت و بسيار راه دارد تاانسان به آن بركات برسد. اين كوخ نشينان در كوخ محقر، در ناحيه معنويات آن قدر درمرتبه بالا بودند كه دست ملكوتيها هم به آن نمي رسد؛ و در جنبه هاي تربيتي آن قدر بوده است كه هرچه انسان مي بيند بركات در بلاد مسلمين هست و خصوصا در مثل بلاد ماها،اينها از بركت آنهاست . خود رسول اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - كه در راس همه واقع است زندگي كوخ نشيني داشته است . خيال نشود كه يك اتاق ، حتي يك اتاق نظيراتاق متوسط اين جامعه داشته اند. چند تا حجره داشته اند، حجره هاي محقر. و اينشخص عالي مقام از همين حجره محقر نورش به ملك و ملكوت افتاده است و سعه تربيتش در تمام جهان توسعه پيدا كرده است . در صورتي كه آنچه او مي خواست بازنشده است و بشر به اين زودي نمي تواند برسد به او مگر ان شاءالله خلف صالح او(2) بيايدو با دست مبارك او تربيت عاليه تحقق پيدا بكند. از اين معنويات كه گذشتيم ، در اين امورفرهنگي ، در اين امور مادي ، در اين اموري كه اختراعات و كشفيات هست ، شما اگرگردش كنيد در بين كاخ نشينان ، گمان ندارم كه پيدا كنيد يك كاخ نشين موفق شده است به يك اختراع . كوخ نشينان بودند كه موفق شده اند به اين اختراعات . طبع قضيه كاخ نشيني ،توجه به عيش و عشرت و توجه به دنيا و توجه به مال و منال است و نمي تواند شهوت وشكم ، اين طبقه را مهلت بدهد كه در يك امر تفكري وارد بشوند و فكر بكنند. آنهايي كه اختراع كرده اند، آنهايي كه زحمت كشيده اند و كتابهاي ارزنده تحويل جامعه داده انددر هر رشته اي ، اين كوخ نشينان بوده اند. طبع كاخ نشيني منافات دارد با تربيت صحيح ،منافات دارد با اختراع و تصنيف و تاليف و زحمت . اگر در سرتاسر دنيا هم بخواهيدگردش كنيد و پيدا كنيد، اگر موفق بشويد، يكي دو تا و چندتاست . تمام مصنفين از اين كوخ نشينان بودند تقريبا، و تمام مخترعين از همين كوخ نشينان بودند تقريبا. ما وقتي كه در مذهب خودمان ملاحظه مي كنيم كه فقه ما آن طور غني است و فلسفه ما آن طور غني است ، آن اشخاصي كه اين فقه را به اين غنا رساندند و آن اشخاصي كه اين فلسفه را به اين غنا رساندند كاخ نشينان نبودند، كوخ نشينان بودند. "شيخ طوسي "(3) كه مبداء اين امورو ارزنده ترين اشخاص در جامعه تشيع بوده است يك كاخ نشين نبوده است ؛ اگركاخ نشين بود نمي توانست اين كتبي كه تحويل جامعه داده است و اين شاگردهايي كه تحويل جامعه داده است تحويل بدهد. در قشر مرفه نمي شود يك همچو كاري انجامبگيرد. وقتي كه در متاخرين از علما ملاحظه مي كنيم مي بينيم كه "صاحب جواهر"(4)يك همچو كتابي نوشته است كه اگر صد نفر انسان بخواهند بنويسند شايد از عهده برنيايند واين كاخ نشين نبوده . آن طور كه نقل مي كنند در آن وقتي كه ايشان اين كتاب را نوشته اندسرداب در نجف نبوده ، سرداب را "شيخ انصاري "(5) از ايران براي نجف سوغات برده ،يك منزل محقر داشتند و در يك اتاقشان باز بوده به يك دالاني - از قراري كه نقل مي كنند - كه در آن هواي گرم نجف يك نسيمي ، نسيم داغي مي آمده است و ايشان مشغول تحرير "جواهر" بودند. از يك آدمي كه علاقه به شكم و شهوات و مال و منال وجاه و امثال اينها دارد اين كارها نمي آيد؛ طبع قضيه اين است كه نتواند. زندگي "شيخ انصاري " را همه شنيده يعني بسياري شنيده اند چه وضعي داشته است در زهد. اگر نبودآن وضع ، نمي توانست آن شاگردهاي بزرگي را تربيت كند و نمي توانست آن كتابهاي ارزنده را تحويل جامعه بدهد.
تنافي خوي كاخ نشيني با فرهنگ اسلام
ما بايد كوشش كنيم كه اخلاق كاخ نشيني را از اين ملت بزداييم . اگر بخواهيد ملت شما جاويد بماند و اسلام را به آن طوري كه خداي تبارك و تعالي مي خواهد، در جامعه ما تحقق پيدا كند، مردم را از آن خوي كاخ نشيني به پايين بكشيد، خود كاخ نشيني اين خوي را مي آورد، ممكن است كه در بين آنها هم كسي پيدا بشود لكن نادر است . توجه كنيد كه اين ملتي كه الان كوخ نشينانش مشغول فعاليت هستند و مشغول به زحمت هستنددر جبهه ها و پشت جبهه ها، اين كوخ نشينان را زحمت بكشيد كه به همين حال خوي كوخ نشيني و خوي اينكه توجه به كاخها نداشته باشند نگه داريد تا بتوانيد ادامه بدهيدزندگي صحيح اسلامي را. آن خوي كاخ نشيني مضر است ، خودش مضر نيست ، خويشمضر است ، لكن خود او، اين خوي را دنبال دارد. كسي كه تمام توجهش به دامداري است او نمي تواند آدم بشود. كسي كه تمام توجهش به باغداري است اين نمي تواند يك انسان مفيد واقع بشود. آنهايي كه دامداريشان مفيد است براي جامعه ، آنها توجه به دامداري ندارند. آنهايي كه دامداريشان براي حفظ جامعه است آنها جز همان كوخ نشينانند. و آنهايي كه باغداريشان براي حفظ جامعه است آنها هم اينطور؛ لكن وقتي خوي زمينخواري و باغداري و كاخ نشيني در بين مردم باشد، اين اسباب اين مي شود كه انحطاط اخلاقي پيدا بشود. اكثر اين خويهاي فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگرصادر شده است . و شما امروز در جامعه خودتان وقتي ملاحظه بكنيد، در جامعه اهل علم و - عرض مي كنم كه - مدرسه نشينها، اينها كه زحمت مي كشند و كار براي اين جمهوري اسلامي مي كنند، اينها همين كوخ نشينهايند. حجره هاي مدرسه را بروند ببينند كه چي است وضعش و فعاليتشان چيست . منزل علماي اسلام را بروند ببينند چي است وضعش وكارشان چي است . منزل مدرسين جامعه هاي ما را بروند ملاحظه كنند ببينند كه منازلشان چي هست و كارشان چي است . و ما بحمدالله امروز همه دست اندر كارهايمان كاخ نشين نيستند. دولت ما يك دولت كاخ نشين نيست . آن روزي كه دولت ما توجه به كاخ پيداكرد، آن روز است كه بايد ما فاتحه دولت و ملت را بخوانيم . آن روزي كه رئيس جمهورما خداي نخواسته ، از آن خوي كوخ نشيني بيرون برود و به كاخ نشيني توجه بكند، آن روز است كه انحطاط براي خود و براي كساني كه با او تماس دارند پيدا مي شود. آن روزي كه مجلسيان خوي كاخ نشيني پيدا كنند خداي نخواسته ، و از اين خوي ارزنده كوخ نشيني بيرون بروند، آن روز است كه ما براي اين كشور بايد فاتحه بخوانيم . ما درطول مشروطيت از اين كاخ نشينها خيلي صدمه خورديم . مجلسهاي ما مملو از كاخ نشين بود و در بينشان معدودي بودند كه از آن كوخ نشينها بودند، و همين معدودي كه ازكوخ نشينها بودند از خيلي از انحرافات جلو مي گرفتند و سعي مي كردند براي جلوگيري .آن روزي كه توجه اهل علم به دنيا شد و توجه به اين شد كه خانه داشته باشم چطور، وزرق و برق دنيا خداي نخواسته در آنها تاثير بكند، آن روز است كه بايد ما فاتحه اسلام رابخوانيم .
توجه به معنويات منشاء حفظ نظام اسلامي
مادامي كه اين ملت ، اين حالي كه الان دارند كه توجه به معنويات تا يك حدودي ، واين جوانهاي ما توجه به معنويات دارند و اين تحول عظيم پيدا شده است در آنها كه شهادت را با جان و دل مي خرند، مادامي كه اين محفوظ است ، اين جمهوري اسلامي محفوظ است و هيچ كسي نمي تواند به او تعدي كند. آن روزي كه زرق و برق دنيا پيدابشود و شيطان در بين ما راه پيدا كند و راهنماي ما شيطان باشد، آن روز است كه ابرقدرتها مي توانند در ما تاثير كنند و كشور ما را به تباهي بكشند. هميشه اين كشور به واسطه اين كاخ نشينها تباهي داشته است . اين سلاطين جور كه همه كاخ نشين تقريبابودند، اينها به فكر مردم نمي توانستند باشند، احساس نمي توانستند بكنند فقر يعني چه ،احساس نمي توانستند بكنند بي خانماني يعني چه ، اينها اصلا احساس اين را نمي توانستندبكنند. وقتي كسي احساس نكند كه فقر معنايش چي است ، گرسنگي معنايش چي است ،اين نمي تواند به فكر گشنه ها و به فكر مستمندان باشد. لكن آنهايي كه در بين همين جامعه بزرگ شده اند و احساس كردند فقر چي است ، ديدند، چشيدند فقر را، احساس مي كردند، ملموسشان بوده است كه فقر يعني چه ، اينها مي توانند به حال فقرا برسند.كوشش كنيم كه اين وضعيت در همه ما محفوظ باشد. در مجلس ما، در ارگانهاي دولتي ما، در مجاهدين ما، در ارتش ما، در قواي مسلحه ، در قواي قضائيه بايد اين معنويت محفوظ بماند؛ توجه به خدا محفوظ بماند. توجه به خداست كه يك نفر را از آن صحراي گرم عربستان و از آن مركز همه جهالتها منبعث مي كند و يك همچو بساط عادي و يك همچو انسانهايي را تربيت مي كند و يك همچو ملتي را ايجاد مي كند. ازشاهنشاهي اين چيزها نمي آيد. شبان (6) است كه مي تواند راه بيفتد و در مقابل فرعون بايستد. از يك نفر نظير خود فرعون اين كار نمي آيد. ما بايد آدم تربيت كنيم ، نهشكمباره . اسلام مي خواهد انسان درست كند. اسلام مي خواهد كه استقلال محفوظ باشدو استقلال با توجه به دنيا ممكن نيست حاصل بشود. اينهايي كه الان هم براي ملتهاي خودشان آن طور تباهي ايجاد مي كنند اينهايي اند كه در كاخ نشسته اند و نمي دانندگرسنگي يعني چه ، فقط توجه به منافع خودشان دارند و مي بينند كه امريكا منافع خودشان را حفظ مي كند، منافع خودش را حفظ مي كند و منافع اينها هم تا آن حدودي كه اينها محفوظ باشند براي خودش ، حفظ مي كند. يك همچو اشخاصي نمي توانند به فكر ملت و استقلال ملت باشند. اينهايي كه همه توجهشان به اين است كه كاخها براي خودشان درست كنند، حتي براي حيوانات خودشان ، براي سگهاي خودشان كاخ درست مي كنند. اينها نمي توانند به فكر مردم و آن گرسنه هايي باشند كه در كشورهاي خودشان هست ؛ و لهذا مي بينيم كه نفت همين مردم بيچاره را مي برند به جيب امريكامي ريزند و ملتشان آن طور گرسنه و پابرهنه هستند. اينها احساس ديگر ندارند، اينهااحساس انساني از دستشان رفته . اين توجه به زرق و برق دنيا انسان را از آن احساس انساني اش مي برد، يك حيوان است در بين مردم راه مي رود. كوشش كنيد معنويت راتقويت كنيد در بين اين ملت . با معنويت است كه شما مي توانيد استقلال خودتان را حفظكنيد و آزادي خودتان را حفظ كنيد و به مراتب كمال برسيد.
وظيفه حوزه هاي علميه در تربيت قضات
و اما گرفتاريهايي كه ما الان داريم و بايد دنبالش برويم يكي مسئله قضاوت است . اين را من سابق هم عرض كردم و ديروز يك نفر از شوراي قضايي آمد پيش من و گفت ماامروز در عين حالي كه بسيار كار كرديم و بسيار خوب شده است اوضاع قضا، مع ذلك كمبود داريم از حيث قاضي . ايشان گفتند كه ما الان 120 نفر قاضي معمم لازم داريم ،روحاني لازم داريم . و من قبلا هم عرض كرده بودم كه ما دست احتياج را به اين حوزه هادراز مي كنيم ، حوزه هاي بزرگ مثل حوزه قم - قم خيلي كار كرده است در اين امر - مثل حوزه اصفهان ، مثل حوزه مشهد، آذربايجان . آقا! مسئله قضا يك چيزي است كه بهعهده شماست ، مسئله قضا يك مسئله اي است كه به عهده اهل علم است ، اينها مسئول هستند پيش خدا و نمي شود كه انسان بنشيند نگاه كند و قضاوت به وضعي باشد كه نتوانند، شوراي قضايي نتواند در هر جا يك قاضي متوسط بفرستد. البته آن قضايي كه اسلام فرموده است و آن شرايطي كه اسلام فرموده است بايد بتدريج دنبالش برويم . بايدحوزه ها دنبال اين مطلب بروند كه قاضي به آن نحوي كه شارع مقدس مقرر فرموده است پيدا بكنند. لكن امروز كه ما دستمان از آن مرتبه بالا كوتاه است نبايد بنشينيم تا اينكه قضاوت به حال سابق باقي بماند. بايد ما كوشش كنيم و آن قدري كه مي توانيم حوزه هابايد كوشش كنند و افرادي كه الان در حوزه ها هست و صلاحيت دارند از براي اين كار ودر حوزه ها هم مدرس مثلا نيستند، مشغول كارهاي تدريسي و امور اين طوري نيستنداينها، خوب اشخاص زيادي هستند كه مي توانند بروند؛ از حوزه اصفهان مي تواند يك عده كثيري را، از مشهد مي شود، از تبريز مي شود، از اينجاها مي شود، از حتي دهات هم ما داريم افرادي را، كه اين كاري است كه بايد انجام بگيرد. ما هي بنشينيم كه كي براي ماانجام بدهد، كي قوه قضائيه را اداره كند، غير از حوزه هاي علميه ، كي قدرت اين مطلب را دارد؟ البته ، هم بايد به فكر آتيه باشند و درست كردن يك قاضيهاي صالح بزرگ ، وهم الان كه ما گرفتار هستيم و بخواهيم معطل بماند قضا، بخواهد معطل بماند اصلش رسيدگي به گرفتاريهاي مردم ، امروز با اجازه فقها، خوب ، يك عده اي بايد متصدي اين امر بشوند كه مي دانند به طور - فرض كنيد - تقليدي هم حتي كار را انجام بدهند و اين يك تكليفي است از براي همه ما. و يكي هم خود قوه قضائيه ، قوه قضائيه بايد توجه بكند كه سر و كارش با جان و مال مردم است ، نواميس مردم ، سر و كار اين با آنهاست وبايد افراد صالح در آنجا باشند، سالم باشند و توجه بكنند كه خطاي قاضي بزرگ است ،عمدش مصيبت بار است ، خطايش هم بزرگ است ، بايد خيلي در اين معنا توجه كنند. وآن چيزي كه من عرض كردم در آن اعلاميه اي كه دادم ، راجع به اين اعلاميه 8 ماده اي ،البته دنبال كردند، تعقيب كردند لكن تعقيب بيشتر لازم است ، بايد با قدرت و قوه دنبال اين بروند كه نابسامانيهاي اين كشور رفع بشود. غافل نبودن از شكر خداوند در نعمتها
حالا اگر يك كلمه من وقتي مي گويم بايد بشود، الان ، شب وقتي كه باز مي كنيم راديوفلان و فلان را، مي گويد كه معلوم مي شود اصلش در ايران به هم خورده همه اوضاع ،براي اينكه فلاني گفته است كه بايد چه بشود. اگر در قرآن گفت كه مردم تقوا داشته باشيد، معلوم مي شود در اسلام اصلا تقوا نيست ؟! قرآن گفته تقوا پيدا كنيد. خوب ، ارشادمردم ولو اينكه خوب باشند، يك امر راجح است . خداي تبارك و تعالي پيغمبر رانصيحت مي كند، امر به تقوا مي كند، حالا اگر راديوي فلان بگويد كه خوب ، خدا به پيغمبر گفته است كه يا ايها النبي اتق الله (7) پس معلوم مي شود تقوا نداشته ؟! نخير.
من الان يكي از نعمتهاي بزرگي كه مي خواستم عرض بكنم اين وضعي است كه ماالان در ايران داريم . ما نمي توانيم از عهده اين شكر بربياييم كه ما در همه بلاد الان ، هم ائمه جمعه مان ، هم مردم ، همه توجه دارند به اسلام ، هم همه ائمه جماعات ، زن و مرد،مردم توجه دارند. شما اين نماز جمعه هايي كه در ايران ، سرتاسر ايران بپا مي شودملاحظه مي كنيد كه در حال سرما با آن وضع سرما، در رطوبت ، در يخبندي واردمي شوند، در آن گرماي تابستان هم در بلاد گرم وارد مي شوند، در اين بلاد جنگزده مثل آبادان كه هر روز مورد تجاوز جنايتكاران است باز هم نماز جمعه بپا مي شود و مردم درنماز جمعه حاضر مي شوند. اين چي است ؟ اين چه چيزي است كه براي ما حاصل شده ؟اين را كي كرده غير از خداي تبارك و تعالي ؟ اين نعمتهايي است كه خدا به ما داده .
ما بحمدالله الان يك مجلسي داريم ، كه ان شاءالله بهتر خواهد شد، لكن مجلسي داريم كه خواست اسلام را دارد ايجاد مي كند. وقتي كه ملاحظه مجلس را مي كنيم ،ملاحظه شوراي نگهبان را مي كنيم ، ملاحظه دولت را مي كنيم ، ملاحظه قوه قضائيه رامي كنيم ، وقتي همه اين را ما ملاحظه مي كنيم اينها مورد تشكر است كه يك دسته اي ازهمين مردم ، نه آن بالانشينها و كاخ نشينها، از همين مردم متعارف خودمان ، متصديشدند و دارند زحمت مي كشند براي اين ملت . اين ملت را هم تشكر از او مي كنيم كه دارد با كمال قدرت پشتيباني مي كند. ملت بايد از اين دولت تشكر كند و قدرداني كند ودولت هم بايد خدمتگزار اين ملت باشد و از او تشكر كند. ملت بايد از اين قواي مسلح ،اين جوانها كه دارند جان خودشان را براي حفظ نواميس شما فدا مي كنند، دارند صحت خودشان را از دست مي دهند و دارند زحمت مي كشند براي حفظ شما، بايد قدرداني بكنند و مي كنند. ما از شكر خدا نبايد غافل باشيم كه يك همچو وضعي الان ما داريم ،وقتي مي رويم جبهه ها مي بينيم كه جبهه ها جوانها آن طور مشغول فعاليت هستند ومشغول جانبازي هستند. وقتي مي رويم در بيمارستانها، اين بيمارها آن طور، اين عليلها،اينهايي كه در جنگ معلول شدند، اينهايي كه زخمي شدند، آن طور روحيه اسلامي دارند. ژاندارمري آن وقت چي بود، حالا چي هست ؟ ارتش آن وقت چي بود، حالا چي هست ؟ ستاد ارتش آن وقت كيها بودند، حالا كي هست ؟ همه چيز بحمدالله عوض شده است . ما بايد شكر خدا را بكنيم و اين را حفظش كنيد، حفظش به اين است كه با هم باشيم . آقا، همه دنيا مخالف ماست ، ما خودمان بايد با هم باشيم ، هستيم با هم ، حالا شب نگويند كه معلوم شد همه شان به هم ريختند، لكن تذكر هميشه لازم است .
بيان مباحث اخلاقي و تكرار آنها
انسان ، يكي از نكاتي كه در قرآن مكرر هست يا مكررات ، براي اينكه ، قرآن يك آدم سازي مي خواهد بكند. قرآن تاريخ نيست ، اگر تاريخ بود، در تاريخ ، كتاب تاريخ ،يك قصه را نوشت ، ثانيا اگر بنويسند زيادي نوشته اند، اما كتاب اخلاق بايد مكرر باشد.كساني كه اخلاق مي خواهند براي مردم بگويند، بايد بگويند، بگويند، بگويند تا توي مغزشان بكنند، با يك دفعه گفتن درست نمي شود. يكي از نكات بزرگي كه قرآن كريم ،مكررات را مي بينيد دارد، اينها مكررات نيست ، سبك انسانسازي اين جوري است ، هرصفحه را باز مي كني دعوت به تقوا، دعوت به خوبي ، دعوت به چي ، آن صفحه هم بازمي كني ، قصه موسي را چندين مرتبه ذكر مي كند، قصه ابراهيم را چندين مرتبه ذكرمي كند، قصه نمي خواهد بگويد كه ، يك دفعه وقتي گفت ، خوب ، بس است . اينهايي كه قرآن را نمي شناسند، اين خارجيها كه نمي فهمند قرآن چي است ، مي گويند خوب بودباب باب باشد، هر بابي يك كلمه اي باشد ديگر. قرآن آمده آدم درست كند؛ آدم درست كردن به يك دفعه گفتن نمي شود. معلم اخلاق با يك دفعه بگويد و تمام كندبرود نمي شود؛ بايد در يك مجلس هم ده مرتبه يك مطلب را هي بگويد، بگويد،بگويد تا در دلها بنشيند. ما بايد دائما به هم سفارش كنيم . حوزه هاي علميه به دولت و به ملت و به اينها بايد سفارش كنند، دعوت به تقوا كنند، دعوت كنند به وحدت ، دعوت كنند به تقوا. مردم ، هر كس با هم مي نشيند اين دعوت را بكنند، اهل منبر كه مي كنند و بايدزيادتر بكنند. مجلس بايد در بين صحبتهايشان مردم را بسازند. جنگ مجلس ، مثل جنگ دو فقيه مي ماند، نه اين است كه اينها اختلاف دارند. خوب ، فقها با هم اختلاف دارند از صدر اسلام تا حالا، اگر اين نظرها تصادم با هم نمي كرد فقه ما به اين قوت نبود؛نظرها بايد تصادم كنند، دعوا شود بايد سر آن . بعضي حوزه هايي كه ما ادراك كرديم دعوا بود، استاد يك چيزي را مي گفت ، شاگرد مي ايستاد در مقابلش مي گفت ، اومي گفت ، اين مي گفت ، او مي گفت تا يك مطلب تا ديگران استفاده مي كردند از آن ؛ درمجلس هم بايد اين جور باشد. مخاصمه در كار نيست مباحثه علمي است ، مباحثه اخلاقي است ، بايد اخلاق به مردم ياد بدهند، دعوا نبايد باشد در آن .
اتحاد و پشتيباني ملت در گرو خدمت مسئولين
و همين طور مادامي كه ما منسجم هستيم با هم ، دستهايمان تو هم است و دعاي وحدت مي خوانيم ، هستيم . آن روزي ما از بين خواهيم رفت كه اين دستها از بين هم بيرون برود، اين به او بد بگويد، او به او بد بگويد، او اشكال به او كند، او اشكال به اوبكند، آن روز است . و ما بحمدالله الان يك ملتي داريم كه دستشان در دست هم است وكسي نمي تواند به اين ملت آسيب بزند. اين پشتيباني از هم و اين كمك كردن ، حوزه ها به دولت ، به قوه قضائيه ، به مجلس كمك كنند، مجلس به آنها كمك كند، دولت به همهكمك كنند، مردم به هم كمك كنند. اين باري كه الان به دوش دولت هست نمي تواندتنهايي اين بار را بردارد. اين يك مسئله واضحي است ، اگر پشتيباني اين ملت نباشد، اگرپشتيباني همه قشرها نباشند همه به هم مي خورد و هيچ كاري نمي شود كرد. اينكه تا الان شما پيروز شديد براي اين است كه پشتيبان شما خود ملت هست . و خداي تبارك و تعالي اين ملت را بعث كرده است به اينكه پشتيبان شما باشد. وقتي شما خوب كار كنيد براي ملت ، آنها هم پشتيبان اند. وقتي دولت خوب كار كند براي ملت ، پشتبان اند.
وقتي مجلس خوب كار كند براي مردم ، پشتيبان هستند. مردم بايد پشتيبان ملت وپشتيبان دولت باشند، پشتيبان مجلس باشند، پشتيبان قوه قضايي باشند و همه به هم خدمت كنند. همه حسن نيت داشته باشند براي خدمت كردن به هم ؛ و بدانند اين خدمت عبادتي است كه كمتر عبادت به اين بزرگي هست . امروز براي حفظ اسلام بايد ما از همه چيزهايي كه در ذهنهايمان هست و كدورتهايي كه فرض كنيد يك وقتي داريم ، دست برداريم ، براي خدا با هم باشيم . اگر اين طور شد شما حفظ خواهيد شد و اسلام راخواهيد صادر كرد به همه دنيا. و من به شما عرض كنم كه اگر خداي نخواسته ، خداي نخواسته اسلام در ايران سيلي بخورد، بدانيد كه در همه دنيا سيلي خواهد خورد؛ و بدانيدكه به اين زودي ديگر نمي تواند سرش را بلند كند. اين الان يك تكليف بسيار بزرگي است كه از همه تكاليف بالاتر است ، حفظ اسلام در ايران . و حفظ اسلام در ايران به وحدت شماهاست ، وحدت روحاني و مردم ، مردم و روحاني ، ارتشي و ژاندارمري وقواي مسلح با دولت ، همه اينها با هم ، همه وقتي دست به هم داديم و همه شديم يد واحده علي من سواه (8) همان طوري كه فرمودند كه اينها دست واحد هستند بر سوايشان ، اگر دست واحد شديم براي "من سواه " هيچ كس نمي تواند به ما ضرري بزند. آن روز به ما ضررمي خورد كه خلل در وحدت ما پيدا بشود. هيچ كس نمي تواند در اين كشور كودتا كند، باوضع فعلي هيچ كس نمي تواند. آن روزي كه اختلاف پيدا شد بينتان ، آن روز بدانيد كهآن شياطيني كه نشستند آنجا و نگاه مي كنند، آن شياطين يك كودتاچي درست مي كنند،مي تراشند، اختلاف اين كار را درست مي كند. و ما اميدواريم كه اين وحدت محفوظباشد و اين سال جديدي كه آمده است ، وحدت ما زيادتر از آن وقتي كه بوده است باشد.و به بركت اين وحدت ، ما هم معنوياتمان را درست كنيم و هم مادياتمان را و هم فكري براي اين مستمندان ، فكري براي اين بيخانمانها، فكري براي اينها بكنيم .
اهتمام به امر فقرا و محرومين
و من اميدوارم كه كساني كه تمكن دارند، كساني كه خانه هاي زيادي دارند، كساني كه چيزهاي زياد دارند گمان نكنند سعادتشان به اين زياديهاست . يك نفر آدمي كه كم داردولي به اندازه معاش دارد، اين آدم لذت زندگي را، همين زندگي مادي را، لذتش را بيشتراز آن مي برد كه صد تا كاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اينهاست . لذت زندگي را او نمي تواند بفهمد چي است . هزاران غذا در اينجا هست - شما گاهي وقتهاشايد ديده باشيد در اين چيزهايي كه نمايش دادند، مثلا در فيلمها هست - اين قدر غذاهست ميل نمي كند كه دست دراز كند، نه اينكه نمي خواهد، اصلا ميل ندارد، نه اينكه مي خواهد حالا خودنمايي كند كه من كم مي خورم ، نمي تواند. يك درويش وقتي كه يك نان پيدا مي كند و مي خورد لذتش از آن آدمي كه صد تا كاخ دارد و نمي توانداستفاده بكند بيشتر است . لذت به دارايي نيست ، لذت يك مطلبي است كه انسان درخودش بايد پيدا بشود و او نمي شود الا اينكه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خداباشد. آن كسي كه تزلزل دارد در زندگي ، شما خيال مي كنيد كه حالا رئيس جمهور امريكايا رئيس شوروي خيلي در رفاه هستند؟ تزلزلي كه در دل آنها هست در هيچ كي نيست ،در هيچ فردي نيست ، هر يكي آنها مي خواهند ديگري را بخورند. نمي دانم شنيديد اين را؟ من شنيدم كه گرگها وقتي كه مي خواهند بخوابند - جمعيت هستند و مي خواهندبخوابند - رو به هم مي خوابند، يعني يك دايره مي شود، هيچ كدام پشت به هم نمي كنندبراي اينكه اگر پشت بكنند مي ترسند آن يكي بخوردش . اين ابرقدرتها اين طوريهستند. الان آن قدري كه امريكا در فكر اين است كه شوروي را به هم بزند وضعش را،آن هم در فكر اين است كه اين را به هم بزند و همه سر اين سلاحهاي هسته اي دعوادارند. اينها تزلزل خاطرشان اين قدر زياد است ، اينقدر از هم مي ترسند، اين از اومي ترسد، او از او مي ترسد. بايد ما فكر باشيم كه خودمان را در بين اين تلاطمي كه در دنياهست حفظ كنيم و حفظ به اين است كه به اسلام گرايش پيدا كنيم و به احكام اسلام گرايش پيدا كنيم و به حال اين مردم فقير برسيم و به حال اين اشخاصي كه زحمت دارندبراي اين ملت مي كشند، به حال اينها دولت برسد، مردم برسند. و من به اينهايي كه داراي املاك زياد هستند و داراي ثروت زياد هستند، به اينها عرض مي كنم كه يك قدري به حال اين فقرا برسيد، اينها را از خانه هايي كه فرض كنيد حالا نشستند شما دو هزار تومان مي گيريد مي گوييد من سه هزار تومان مي خواهم ، خوب يك قدري كم [مصرف ] بكنيداينها هم زندگي داشته باشند. هي دنبال اين نباشيد كه يك زوري تو كار بيايد. مااميدواريم كه احتياج به اين حرفها نداشته باشد و خود مردم داوطلب ، اين كار را حل كنندو اين مستمندها را به يك زندگي ، آنها بيچاره ها قانع هستند به يك زندگي متوسط، به يك زندگي كه بتوانند اعاشه خودشان را بكنند، بتوانند يك سايه سري داشته باشند.خداوند همه شما را ان شاءالله موفق كند، و اين سال را به مسلمين و به همه شماها و به همه ملتهاي دربند و ملت عزيز خودمان اين سال را مبارك فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- رضاخان و پسرش محمدرضا پهلوي . 2- حضرت قائم آل محمد، مهدي موعود "عج ".
3- محمدبن حسن طوسي ، از بزرگترين فقهاي شيعه كه به "شيخ الطائفه " مشهور است و در نيمه اول قرن پنجم هجري در نجف درگذشته است . 4- محمدحسن نجفي ، از بزرگترين فقهاي شيعه در قرن 13 هجري كه به نام كتاب فقهي خود "جواهر الكلام " به صاحب جواهر مشهور شده ، وي به سال 1267 ه . ق . در نجف درگذشته است .
5- مرتضي انصاري معروف به "شيخ اعظم " از فقهاي عظيم الشان شيعه كه دو تاليف فقهي و اصولي وي هنوز درحوزه هاي علميه تدريس مي شود. وي اشتهاري خاص به زهد نيز داشته و در سال 1282 ه . ق . در نجف درگذشته است .6- حضرت موسي كليم الله "ع ". 7- سوره احزاب ، آيه 1: "اي پيامبر، از خدا بترس و پرهيزگار باش ". 8- بحارالانوار، ج 28، ص 104: "يكدستند، عليه بيگانگان ".



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 182,003,553