عنوان : بركات ميلاد و مبعث پيامبر
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : بعد از ظهر 1 دي 1362
تاریخ قمری : 17 ربيع الاول 1404
مکان : تهران ، جماران
مناسبت : ميلاد پيامبر اكرم "ص " و امام جعفر صادق "ع "
جلد : 18
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اسرار ميلاد و بعثت پيامبر اكرم
متقابلا اين عيد بزرگ را، عيد مبارك ميلاد رسول اكرم و فرزند بزرگ [وي ] امام صادق - سلام الله عليه - را به همه حضار و همه مسلمين جهان و مستضعفان سرتاسر عالم تبريك عرض مي كنم .
من بايد عرض كنم كه اين ولادت كه دنبالش بركات پي در پي بود و منتهي شد به بعثت و نزول وحي از جانب خداي تبارك و تعالي بر قلب مبارك آن سرور، ابعادش براي بشر تاكنون معلوم نشده است . آنكه قرآن كريم دنبالش بوده است حتي براي متعمقان آخر الزمان هم به آن طوري كه بايد كشف نشده است و همين مقداري كه معلوم شده است و كشف شده است ، وقتي كه ملاحظه كنيد با قبل از اسلام و معارف قبل از اسلام و فلسفه قبل از اسلام و عدالتهاي اجتماعي قبل الاسلام مي بينيد كه همين مقدار هم يك تحول عظيمي در دنيا پيش آورده است كه سابقه نداشته است و لاحقه هم ندارد. در سير عرفاني ، شما ملاحظه بفرماييد كه قبل از اسلام چي بوده است و بعد از اسلام و با تعليمات اسلام مقدس و قرآن كريم چه شده است .
اشخاصي كه قبل از اسلام بودند در عين حالي كه اشخاص بزرگي بودند مثل ارسطو(2) و امثال او، مع ذلك وقتي كتابهاي آنها را ما ملاحظه مي كنيم بويي از آن چيزي كه در قرآن كريم است در آنها نيست . همين آياتي كه در روايات ما وارد شده است كه براي متعمقين آخرالزمان وارد شده است ، مثل سوره "توحيد" و شش آيه از سوره "حديد(3)"، گمان ندارم كه واقعيتش براي بشر تا الان و تا بعدها بشود آن طوري كه بايدباشد، كشف بشود. البته مسائل در اين باب خيلي گفته شده است ، تحقيقات ، تحقيقات بسيار ارزنده هم بسيار شده است ، لكن افق قرآن بالاتر از اين مسائل است . همين آيه شريفه هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن (4) انسان خيال مي كند كه خوب ، اول خلق ، الله است وآخر هم همان است ، و عرض مي كنم كه ظاهر هم به حسب آثارش است و باطن هم به حسب اسمائش . لكن اصلا اين مسئله اين نيست كه ما مي فهميم و فهميده اند، مسائل بيش از اين مسائل است . "هو الظاهر" اصل ظهور را به غير خودش مي خواهد نفي كند از غيرخودش ، ظهور مال اوست . واقع مطلب همين است ، منتها فهم اين معنا كه ظهور، ظهوراوست و عالم و تمام هستي ظهور اوست ، فهم اين مشكل است . و هو معكم (5) كه در همينآيات وارد شده است ، "معكم " يعني همراه ماست ، او اينجاست و ما اينجا. اين معيت ،مثلا فلاسفه "معيت قيوميه " مي گويند، قيوميه ولي مسئله را حل مي كند؟ مثل معيت علت ومعلول است ؟ مثل معيت جلوه و ذي جلوه است ؟ مسائل اين نيست . متعمقين آخرالزمان هم به اندازه عمق ادراكشان بهتر از ديگران فهميده اند، والا حد قرآن آن است كه انمايعرف القرآن من خوطب به . (6) اين "يعرف القرآن من خوطب به " اين نحو آيات است و الابعضي آياتي كه مربوط به احكام ظاهريه است و مربوط به نصايح است كه همه مي فهمند.آني كه "لا يعرفه الا من خوطب به " يعني خود رسول اكرم ، يعني واسطه هم نمي تواندبفهمد، جبرئيل هم نتوانسته است . جبرئيل امين هم يك واسطه اي بوده است كه خوانده است بر حضرت ، اين آياتي كه از غيب بر او وارد شده است ، و مامور شده است كه برساند، اما آن هم "من خوطب به " نيست . "من خوطب به " فقط خود رسول اكرم است ، وديگران هم كه به واسطه آن نوري كه از حضرت رسول صلي الله عليه و آله - در قلب - آن تعليم نوراني كه از قلب او به قلب خواص او بوده است ، به واسطه او فهميده اند. و امادست امثال ما و بشر عادي كوتاه است از اينكه واقعا بداند كه "هو معكم " يعني چه ، چه معيتي است اين ؟ - و هو نورالسموات والارض - الله نورالسموات والارض (7) اين چي است ؟"نورالسموات " چي است ؟ چطور "نور سموات " است ؟ و لهذا "منور السموات " گفته اند وهيچ ربطي به آيه ندارد. تحول معنوي و تحول عرفاني كه به واسطه قرآن پيدا شده است فوق همه مسائل است . و بشر، هر كس از يك بعد به قرآن نگاه كرده است ، و بعضي بعدظاهرش را، بعد مسائل اجتماعي را، بعد مسائل سياسي را، بعد مسائل فلسفي ، بعد مسائل عرفاني . لكن آن بعد حقيقي كه بين عاشق و معشوق است ، آن سري كه بين خدا و پيغمبراكرم است ، آن يك مطلبي نيست كه ماها بتوانيم بفهميم چي است قصه .
آنكه از حضرت باقر - سلام الله عليه - نقل شده است كه فرموده است كه من از"صمد"، تمام احكام و شرايع را، تمام حقايق را از "صمد" مي توانم نشر كنم ، (8) مسئله هست اين . البته ما هم از "صمد" مي توانيم اصول معارف را بفهميم ، لكن او زايد بر اين مسائل مي گويد. در هر صورت كمال تاسف است براي انسانها كه نمي خواهند بدانند، درراه دانستن نيفتاده اند، در راه معرفت كتاب خدا قدم بر نداشته اند، ارتباط با مبداء وحي برقرار نكردند كه از مبداء وحي تفسير بشود برايشان . آن ارتباط فقط بين رسول خدا و خدابود و به تبع او هم بين خواصي كه بوده اند. مسائل فلسفي هم همين طور، مسائل فلسفي هم وقتي شما فلسفه ارسطو كه شايد بهترين فلسفه ها قبل از اسلام باشد، ملاحظه كنيدمي بينيد كه فلسفه ارسطو با فلسفه اي كه بعد از اسلام پيدا شده است فاصله اش زمين تاآسمان است در عين حالي كه بسيار ارزشمند است در عين حالي كه شيخ الرئيس راجع به منطق ارسطو مي گويد كه تاكنون كسي نتوانسته در او خدشه اي بكند يا اضافه اي بكند، درعين حال فلسفه را وقتي كه ملاحظه مي كنيم فلسفه اسلامي با آن فلسفه قبل از اسلام زمين تا آسمان فرق دارد.
و راجع به امور اخلاقي ، راجع به امور تربيتي ، راجع به و بالاخره قرآن وارد شده است براي انسان به جميع شئوني كه انسان دارد، براي تربيت انسان به جميع ابعادي كه انسان دارد، و ابعاد انسان ، ابعاد غير متناهي است . براي همه وارد شده است ، براي همه چيز ويك سفره اي است كه پهن شده است براي بشر كه هر كس مي تواند از آن سفره به مقداراستعداد خودش استفاده كند. و مع الاسف استفاده كم شده است ، و بايد عرض كنم كه انبيا از آدم تا خاتم به آن مقصدي كه داشتند نرسيدند، در عين حالي كه هر چه كمال دردنيا هست از آنهاست ، مع ذلك به آن مقصدي كه آنها داشتند نرسيدند.
مدعيان دروغين پيروي از حضرت موسي و عيسي "ع "
و نكته اي كه بايد عرض كنم اين است كه اين شرايع معروفي كه الان بين بشر معروف است ، حالا ما شريعت حضرت موسي ، شريعت عيسي و شريعت اسلام ، وقتي كه ملاحظهمي كنيم حال مشرع را، حضرت موسي - سلام الله عليه - را، وضع زندگي حضرت موسي و كيفيت تبليغ او و مبارزه اي كه او كرده است با طاغوت ، او را وقتي كه ملاحظه مي كنيم ،بعد مي رويم سراغ امت موسي ، آنهايي كه مي گويند ما امت حضرت موسي هستيم و ماپيرو حضرت موسي هستيم . موسي معارضه مي كرد با طاغوت و اينها كه مي گويند ما پيروحضرت موسي هستيم خودشان طاغوتند، در عين حال مي گويند ما پيرو حضرت موسي هستيم . راديو اسرائيل بسيار نصايح حضرت موسي را هم نقل مي كند اما اسرائيل چه جوراست ؟ وضع او چي است ؟ آنهايي كه خودشان را انتساب مي دهند به حضرت موسي وموسي وضع زندگي اش آن بود كه يك شبان بود و يك عصا داشت و وضع شباني اش هم آن وضع بود كه تاريخ مي گويد. آن وقت هم پاشد رفت سراغ بزرگترين قدرتي كه در آن وقت بود و با او معارضه كرد و توجه به دنيا به هيچ وجه نداشت . آن وقت مي بينيم كه اينهايي كه خودشان را از حضرت موسي مي دانند چقدر به دنيا چسبيده اند. سرمايه هاي بزرگ امريكا در دست آنهاست ، قدرت مادي امريكا در دست آنهاست ، و مي گويند ماهم به شريعت موسي معتقديم . از او بدتر پيروان حضرت عيسي است . حضرت عيسي راخوب ، همه مي گويند كه يك شخص - همين طور هم بوده است - يك شخص روحاني الهي بوده است كه هيچ توجه به اين مسائل مادي نداشته است ، و به حسب قول آنهايي كه پيروانش مي گويند هستيم ، اين است كه ايشان به هيچ وجه توجه به اين طور مسائل مادي نداشته است ، يك شخص روحاني به تمام معنا، روح الله به تمام معنا، آن وقت مي آييم سراغ پيروانش . پيروانش كي هستند الان ؟ تمام مفاسدي كه الان ، يعني نصف كنيد،نصف مفاسدي كه الان در دنيا هستش از پيروان حضرت عيسي - سلام الله عليه - هست ؟يعني پيروان ادعايي . الان دارند خودشان را مهيا مي كنند براي عيد ميلاد حضرت عيسي ،چه اشخاصي ؟ اشخاصي كه با عيسي مخالفت دارند، با خداي عيسي مخالفت دارند،اعتقاد به عيسي ندارند، لكن خودشان را مي چسبانند به او. آن نصف ديگر عالم مال آنهايي است كه ادعا مي كنند كه ما براي توده هاي مردم ، براي ضعفا، براي چي داريمزي (9) مي كنيم ، نمي خواهيم ديگر آن جهات قلدري در عالم باشد، مي خواهيم همه مردم يك جور باشند. آنها هم آن طايفه اكثرا وقتي سراغ سرانشان مي رويم مي بينم كه كرملين از امريكا بدتر است . لنين با مردم آن كرد، استالين آن كرد، اينها هم دارند اين مي كنند. آن ادعا و آن عمل .
وقتي مي آييم سراغ خودمان ، خودمان هم همين . مسلمين هم در عين حالي كه همه سران دول اسلامي ادعاي اسلاميت مي كنند، ادعاي پيروي از پيغمبر اسلام مي كنند، درعين حال مي بينيد كه هيچ شباهتي ما بين سران آنها با اسلام ، هيچ شباهتي نيست ، هيچ ارتباطي نيست . ادعا زياد است ، ادعاها هست ما پيرويم ولي پيرويم در مقام عمل . سيره پيغمبر چي بوده است ، سيره شماها چي است ؟ پيغمبر در بين بشر چه جور زندگي كرده است ، شما در بين بشر چه جور زندگي مي كنيد؟ پيغمبر با مردم مظلوم چه جور بوده ، شمابا مردم مظلوم چه هستيد؟ پيغمبر با طاغوتها چه جور بوده و شما با علاوه بر اينكه خودتان طاغوتچه هستيد با طاغوتها چطور هستيد؟ پيغمبر با مستضعفين عالم چه وضع داشته وشما چه وضع داريد؟ پيغمبر وضع زندگي ظاهري اش چي بوده و شما چه هستيد و چه داريد؟ مجرد اينكه من بگويم من تابعم كه درست نمي شود مطلب . سران دولتهاي اسلام همه اين طور هستند. پيغمبر مي گويد مسلمين ، با هم مجتمع باشيد! شما متفرق مي كنيد! قرآن مي گويد واعتصموا بحبل الله جميعا(10) شما چسبيديد به حبل امريكا و شوروي .ادعاها زياد است . من نمي گويم كه ماها كه حالا در ايران هستيم ما هم تابع هستيم به آن معنا، ما ادعامان اين است كه ميل داريم تابع بشويم ، در خط اين هستيم كه تبعيت بكنيم .شما كه مي گوييد تابع هستيم ، كه ، قرآن خدا مي گويد كه با اينها يك طور نباشيد والذين كفروا اوليائهم الطاغوت (11) خوب ، شما اوليايتان كي هست الان ؟ با كي ارتباط داريد الان ؟خوب ، يك دسته با آن طرف ارتباط داريد، يك دسته با آن طرف . ايران هم كهمي خواهد با هيچ كس نباشد، شما به فشارش مي گذاريد، فشار به اينكه چرا آن طرف نيست يا چرا آن طرف نيستي .
حمايت از متجاوز به بهانه صلح و حقوق بشر!
آن روزي كه خداي نخواسته ايران هم بغلتد در يك طرفي ، مسائل حل است ، تمام است . ايران گناهش چي هست كه از آن ور صدام هجوم مي كند آن طوري و آن طورجنايات را بر او وارد مي كند و او تودهني مي خورد، بعدها مي خواهد يك راه ديگري پيدا بشود. تا آن وقتي كه هجوم مي كرد و مي گفت كه اين مجوسيها را ما مي خواهيم چه بكنيم ، ما همه مجوسي بوديم ، همه ايران جزو مجوس بودند، همه فارس زبانها يعني مجوس . تا آن وقتي كه قدرت داشت اين طور بود. آن روزي كه برگشت و تودهني خورداز مسلمين ايران ، از آن روز شروع كرد به اينكه ما همه مسلمانيم ، چرا با هم دعوا بكنيم ؟آخر شما آن صفحه صحبتهايشان را پهلوي هم بگذاريد، آن روز مي گويد اينها مجوس هستند، چه ، ما مي خواهيم برويم چه بكنيم ، بگيريم اينجاها را چه بكنيم اين عربستان ،عربستان است بايد ما بياييم چه بكنيم ، براي عربستان اسم مي گذارند و نمي دانم اهواز رابا "حاي " "حطي " مي نويسند و اينها. آن روزي كه هجوم مي كنند آن حرف را مي زنند.امروزي كه تودهني خورده اند براي اينكه فرصت پيدا بكنند دوباره هجوم كنند، ادعامي كنند كه آقا ما صلح طلبيم ، هي صلح ، صلح ، صلح . و اين مجامع عمومي نمي آيندبنشينند بگويند كه آقا تويي كه مي گويي كه صلح ، چرا آن طور كردي ؟ چرا حمله كردي كه حالا بگويي صلح بكنم ؟ اينهائي كه ادعا مي كنند كه ما چه و چه هستيم ، در يك محلي يك انفجاري واقع مي شود - همه مردم ، مستضعفين دنيا با شما مخالفند - انفجار، همه دنياهست . در يك محلي يك انفجار واقع مي شود، بعدش صدام ايلام را و اينها را بمباران مي كند! آن وقت در آنجا مي گويند خوب ، تلافي درآورده ، انتقام گرفته . همين طرفدارهاي حقوق بشر از اين حرفها مي زنند اين دنيا چه وضعي الان پيدا كرده است ؟
اين مسلمانها كه ادعا مي كنند كه ما تابع پيغمبر اكرم هستيم ، ما تابع قرآن كريم هستيم ،خوب ، اين قرآن ، بياييد ببينيد اين قرآن چه مي گويد و شما چه مي كنيد. آنها مي بينيد كهبراي خاطر امريكا تمام اين گرفتاريها را براي ما دارند پيش مي آورند و مي گويند مامسلمان هستيم . خوب ، اين اسلام شد كه شما بگوييد كه مسلم هستيم ، لكن چون امريكاچطور است شما بايد چه بكنيد؟ نفت شان را به امريكا مي دهند، تمام چيزهايي كه مال خود ملت شان است تقديم مي كنند. ملتشان به آن ضعيفي و به آن بيچارگي دارد زير ستم خود آنها پايمال مي شود و باز ادعا مي كنند كه ما مسلمان هستيم . مگر با ادعا انسان مسلمان مي شود؟ مي گويند ما مسلمان هستيم و مي خواهيم كه اتحاد باشد. ايران "هفته وحدت " درست مي كند، آنها مي گويند ايران دارد تفرقه مي اندازد. در بعضي راديوهايشان بود كه ايران دارد تفرقه مي اندازد. ايران هفته وحدت درست كرده ، اومي گويد تفرقه مي اندازد. ايران مي گويد كه آقا، اي يك ميليارد مسلم ، جمع بشويد با هم !اين قدرتهاي بزرگ را نگذاريد اين طور - چي بكنند - تعدي بكنند به دنيا. اينها هر گوشه مي گويند ايران چه ، ايران چه ، كه نگذارند اصلا اين حرف از حلقوم ايران بيرون بيايد.بالاخره نه آنهايي كه ادعا مي كنند ما تابع حضرت موسي هستيم ادعايشان صحيح است .نه آنهايي كه ادعا مي كنند ما تابع حضرت عيسي هستيم ادعايشان صحيح است ، نه اينهايي كه ادعا مي كنند ما تابع پيغمبر اسلام هستيم . ادعاست ، همه اش ادعاست . اعمال رابايد ديد چي هست . آن كه طرفدار حضرت موسي است ببينيم - چطوري - حضرت موسي عملش آن بود؟ تاريخ ثبت شده است ، قرآن هست ، تاريخ هست ، تورات هست ،همه هست ، ثبت شده است . اعمال شما هم حالا بياييد ببينيد چي هست ، اعمال هم مشاهد. آن هم كه تابع حضرت عيسي است ، تاريخ حضرت عيسي مضبوط است و خودآنها هم مي دانند - البته با يك انحرافاتي - اعمالشان را كه همه مردم دارند مي بينند. آن هم كه ادعا مي كند، من طرف آن كه الحاد است ، در طرف الحاد واقع شده و هيچ چيز رادرست نمي داند، آن هم كه ادعا مي كند كه ما طرفدار ملت هستيم و توده ها هستيم و چه ،آن هم هر جا دستش برسد مي كوبد و مي زند و مي كشد و از بين مي برد، و افغانستان را اين طور كرده الان . اينها هم كه مسلمانند، خوب ، همين طور. تاريخ اسلام را مي بينند،دستشان است ، قرآن كريم دستشان هست ، سيره پيغمبر دستشان هست ، همه را دارندمي بينند مع ذلك عمل شان بر ضد است . نه اينكه مثل ساير متعارف مردم باشد. عمل سران - دولت - دولت هاي اسلامي به ضد اسلام است و فرق دارد با عملهاي اشخاصي كه يك قدري فرض كنيد كه خلاف مي كنند. آنها در راس واقع شدند و آنها اعمالشان برخلاف حكومت اسلامي است ، بر خلاف سيره پيغمبر اسلام است ، بر خلاف عملهاي اهل بيت اسلام است ، بر خلاف اينهاست الان . و ما دنيايمان يك همچه دنيايي است .مدعيها خيلي زياد وليكن واقعيت همين است كه همه مي بينيم و مي بينيد، و تا چه وقت بشود كه يك همچه مطلبي منعكس بشود و منقلب بشود. البته انقلاب كلي اش با ظهورامام زمان - سلام الله عليه - است ولي خوب ، ما تكليف داريم . اين درست است ، اما ماتكليف داريم تكليف اين است كه ما جديت كنيم در اينكه هر چه مي توانيم قوه هايمان راسر هم بگذاريم كه جلو بگيريم از اين مسائل .
نصيحت به دولتهاي اسلامي
و ما نصيحتمان هميشه ، ملت ايران و گويندگان ايران نصيحت شان هميشه بردولت هاي اسلامي اين بوده است كه آقا، بياييد با هم مجتمع بشويم ! بياييد با هم باشيم ! مانمي خواهيم بياييم ممالك شما را بگيريم ، ما مملكت گير نيستيم ، لكن مدافع از حق خودمان هستيم . خوب ، ما به اين حرفمان هميشه پايبند بوده ايم . از اول حرف ما يك كلمه بوده تا حالا. نه آن وقت مي گفتيم كه عرب مقابل عجم ، مجوس اند اينها يا آنها چه هستند، نه آن وقت ما اين حرف را مي زديم ، نه حالا، نه بعدها. حرف ما يكي است كه مسلمان ها با هم مجتمع بشوند، و اين گرگهايي كه ريخته اند به جان مسلمين ، اينها را از بين ببرند. كنارشان بزنند. دستشان را كوتاه كنند. مي گويند نمي شود، خوب ، ما ديديم ايران كرد و شد. ايران با يك جمعيت كمي و با نداشتن هيچ نيروي صحيحي ، خوب ، ريختنددر خيابانها كار خودشان را كردند و طاغوت را از بين بردند و دست امريكا و شوروي وهمه را هم كوتاه كردند. چرا نمي شود؟ وقتي ملتها بخواهند چرا نمي شود؟ ما حرفمان اين است كه دولتها بيايند قبل از اينكه خود ملتها قيام بكنند خود دولتها بيايند خاضع بشوند باهم ، دوست بشوند با هم . يك جلسه اي درست كنند، همه رئيس جمهورها بنشينند پيشهم و حل كنند مسائلشان را. هر كس سر جاي خودش باشد، لكن در مصالح كلي اسلامي ،در آن چيزي كه همه هجوم آورده اند به اسلام ، در او با هم اجتماع كنند، جلويشان رابگيرند و آسان هم هست . يك چيزي نيست كه نشود. اگر همه با هم مجتمع بشويد آنهااصلا كنار مي روند. كار ندارند ديگر. آنها از ضعف شما. از نفهمي شما، از جهالت شمااستفاده مي كنند. زمان محمدرضا از ضعف اين بدبخت استفاده مي كردند. يك كلمه مي گفتند، اين خاضع بود. نمي خواستند بيايند بريزند چي بكنند اما همچو ترسانده بودندشان كه اگر ما يك كلمه راجع به امريكا بگوييم ، كذا و كذا مي شود. ايران گفت ونشد.
من نمي گويم به ما خسارت وارد نشد، اما ارزش ندارد كه انسان ارزش انساني خودش را، ارزش اسلام را حفظ بكند ولو اينكه شهيد هم مي داد. البته پيغمبر هم شهيد داد، انبياهم همين طور. سيره انبيا بر اين معنا بوده است ، سيره بزرگان بر اين معنا بوده است كه معارضه مي كردند با طاغوت ولو اينكه زمين بخورند، ولو اينكه كشته بشوند و لو كشته بدهند. ارزش دارد كه انسان در مقابل ظلم بايستد، در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توي دهنش بزند، و نگذارد كه اين قدر ظلم زياد بشود، اين ارزش دارد. ما تكليف داريم آقا! اين طور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان - سلام الله عليه - هستيم پس ديگر بنشينيم تو خانه هايمان ، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم "عجل علي فرجه ".عجل ، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او. و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد. همه با هم بشويد. ان شاءالله ظهور مي كند ايشان .و من اميدوارم خداي تبارك و تعالي قلبهاي همه ما را متوجه به خودش بكند و از معارف قرآن به ما يك نسيمي عنايت بفرمايد. و مسلمين را به تكاليف خودشان آشنا كند. وسران مسلمين را ان شاءالله به تكليف الهي خودشان آشنا كند. و آنهايي كه با اسلام ومسلمين مخالفند ان شاءالله قلع و قمع كند.
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- خامنه اي ، سيد علي "رئيس جمهور" - هاشمي رفسنجاني ، اكبر "رئيس مجلس شوراي اسلامي " - موسوي اردبيلي ،سيد عبدالكريم "رئيس ديوانعالي كشور" - موسوي ، ميرحسين "نخست وزير" - مهدوي كني - محمد رضا - فلسفي ،محمدتقي - اعضاي شوراي نگهبان - اعضاي هيات دولت - دادستان كل كشور - اعضاي شورايعالي قضايي - ديوان عدالت اداري - سازمان بازرسي كل كشور - رئيس ستاد مشترك ارتش و فرماندهان نيروهاي زميني ، هوايي و دريايي ،روساي شهرباني و ژاندارمري و شورايعالي سپاه پاسداران - اعضاي جامعه الامام الصادق "ع " - نمايندگان مجلس شوراي اسلامي - جامعه مدرسين حوزه علميه قم - اعضاي ستاد انقلاب فرهنگي و جهاد دانشگاهي - دادستانهاي انقلاب و ارتش - نمايندگان امام در نهادهاي انقلاب اسلامي بنياد شهيد - بنياد مستضعفان - بنياد 15 خرداد - كميته امداد امام -بنياد مسكن انقلاب اسلامي - نهضت سوادآموزي - فرماندهان يگانهاي رزمي و آموزشي - فرهنگي و لجستيكي نيروي زميني ارتش - مدير عامل و شوراي سرپرستي و مسئولان صدا و سيما - ستاد تبليغات جنگ و خبرگزاري جمهوري اسلامي - مسئولان جرايد كشور - مدير كل بانك مركزي - ميهمانان خارجي شركت كننده در كنفرانس بررسي جنايات صدام - سخنگوي مجلس اعلاي انقلاب عراق - اعضاي دفتر مشاورت و شورايعالي دفاع - سازمان حج و زيارت واوقاف - ستاد برگزاري نماز جمعه - مدير عامل هلال احمر - اعضاي عقيدتي - سياسي نيروهاي نظامي و انتظامي -شوراي سرپرستي طلاب غير ايراني - مسئولان مركز اسناد. 2- از فلاسفه بزرگ يونان باستان كه قبل از ميلاد مسيح "ع " درگذشته است .
3- اصول كافي ، ج 1، ص 93، ح 3.
4- سوره حديد، آيه 3: "اوست اول و پايان و آشكار و نهان ".
5- سوره حديد، آيه 4: "و او با شماست ". 6- بحارالانوار، ج 24، ص 237 - 238، ح 6.
7- سوره نور، آيه 35: "خداوند، نور آسمانها و زمين است ". 8- تفسير البرهان ، ج 4، ص 526. 9- زندگي ؛ رفتار.
10- سوره آل عمران ، آيه 103: "به ريسمان خدا چنگ بزنيد و پراكنده نشويد".
11- سوره بقره ، آيه 257: "و كساني كه كافر شده اند، طاغوت ياوران آنهاست ".
بزرگتر کوچکتر