عنوان : الهي بودن قيام ملت ايران
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 28 آبان 1357
تاریخ قمری : 18 ذي الحجه 1398
جلد : 5
متن :
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قيام لله
قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثني و فرادي (1)؛ خداي تبارك و تعالي در اين آيه مي فرمايد كه يك موعظه ، فقط من يك موعظه به شما مي كنم - يك موعظه اي كه واعظش خداست و آورنده موعظه پيغمبر اكرم است و مي فرمايد فقط يك موعظه است ، اين موعظه بايد اهميتش خيلي زياد باشد كه با اين تعبير مي فرمايد. آن موعظه اين است كه "ان تقوموا لله مثني و فرادي "؛ اينكه قيام كنيد براي خدا، براي اقامه حق قيام كنيد.لازم نيست كه اول يك اجتماعاتي باشد، "ثم "(2) انسان بعد از اجتماعات قيامي كند. يكي يكي هم اين تكليف هست - "مثني و فرادي " - "فرادي " هم هست ، دوتا دوتا هم هست ؛اين ديگر اقل جمعش است . يعني تنهايي تكليف به قيام لله هست ، و "اجتماعي " هم كه اقلش دوتاست . از دوتا شروع مي شود به بالا؛ هر چه بالا رفت . ميزان اين است كه انسان تشخيص بدهد كه "لله " هست اين قيام . براي خدا هست آن قيام . ديگر اگر لله شد و براي خدا شد، از اينكه تنها هستيم ، از اينكه جمعيتمان كم است ، ديگر وحشتي نيست . قيام اگرلله هست ، براي خداست ، قيام لله هيچ خسران ندارد، هيچ ضرر توي آن نيست .
قيامهاي براي دنيا دو رو دارد: يك رويش ضرر است ؛ يك رويش نفع است . تجارتانسان مي كند، ساير كسبها را مي كند، اين يك طرفش ضرر است ، يك طرفش نفع است .گاهي انسان ضرر مي برد از اين تجارت ، گاهي نفع مي برد. و هر كاري كه انسان براي دنيابكند، خدا در كار نباشد و همان جهت دنيوي باشد، اينها صددرصد نفع نيست ؛ گاهي نفع است ، نفع مادي دارد؛ گاهي ضرر مادي است . اما اگر چنانچه قيام براي خدا باشد، انسان كاري را براي خدا بكند، اين هيچ توي آن ضرر نيست . ممكن است كه انسان تخيل بكندكه ما رفتيم به جنگ با كفار - مثلا - و كشتيم ، كشته شديم ؛ خيال بكند كه اين ضرر است ؛لكن اين ضرر نيست ، كشته ها پيش خدا زنده اند. اجرهايي كه آنجا هست ربطي به اين عالم ندارد. اينكه براي خداست ، هميشه نفع دارد؛ هميشه از خسارت محفوظ است .
پيامبران به تنهايي در برابر طاغوتها
مردهاي تاريخ بسياريشان تنها ايستادند در مقابل قدرتها. حضرت ابراهيم تنهايي ايستاد و بتها را شكست ؛ كه وقتي آمدند گفتند كه يك كسي به او - ابراهيم - مي گفتند اين كار را بايد كرده باشد. تنهايي قيام كرد در مقابل بت پرستها و در مقابل شيطان وقت (3)، واز تنهايي نترسيد براي اينكه اين قيام قيام لله بود، براي خدا بود. و چون قيام براي خدابود، هر دو طرفش نفع است . چه پيش ببرد نفع برده است ، چه پيش نبرد باز هم نفع برده است . يكي از دو خوبيها را دارد: يا خوبي دنيايي دارد؛ يا اگر دنيا گيرش نيامد، خوبي آخرتي آن بلااشكال است و هست .
حضرت موسي يك شباني بود. شبان حضرت شعيب بود مدتها. و تنهايي مامور شدكه برود و قيام كند. منتها ايشان يك توقعي از خداي تبارك و تعالي كرد كه برادرم هم باشد. آن وقت شد "مثني ". اول خودش بود قيام كرد، بعد برادرش هم همراهش شد؛شدند دو نفر. اما در مقابل چه دستگاهي ؟ در مقابل دستگاه فراعنه كه الان هم آثارشان در مصر و آنجاها، در قاهره و مصر و آنجاها هست . آن آثار عجيب و غريبشان . ايستاد درمقابلشان تنهايي . بعد هم كه اضافه شد، يك نفر ديگر اضافه شد و آن عبارت از برادرشبود. بني اسرائيل هم كاري از آنها نمي آمد جز شلوغكاري ! چنانچه حالا هم همين ، جزشلوغكاري كاري از آنها نمي آيد.
پيغمبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - از اول كه قيام كرد، تنها - تنها- قيام كرد ودعوت كرد مردم را. قومش را دعوت كرد به حق تعالي و به توحيد و هيچ كس همراهش نبود. تنهايي قيام كرد اول هم . مثلا زنش كه در منزل بود - حضرت خديجه - به او ايمان آورد، و حضرت امير كه بچه اي بود آن وقت ايمان آورد؛ و بعد كم كم در مدينه . در مكه هم كه بودند - در سيزده سال - نشد يك كاري انجام بدهند، براي اينكه مكي ها همه مقتدر و چيزدار بودند و مي ديدند كه اگر اين رشد بكند با منافعشان مخالف است . از اين جهت با او مخالفت مي كردند، از خوف اينكه اين رشد پيدا بكند و با منافعشان چه بشود.اين بتها هم آلت بود پيش آنها. همچو نبود كه بت پرستها خيلي به بت هم همچو [معتقدباشند]؛ عمده منافع ماديشان بود كه آنها در مقابلش مي ديدند پيغمبر اكرم است و منافع مادي شان در ضرر است . تا در مكه بودند - تقريبا - مي شود گفت تنها بودند. يكي - دو تا،چند نفر مختصري به ايشان گرويدند و اينها. فعاليت هم در مكه جز اينكه دعوت مي كردند و دعوت زيرزميني - به اصطلاح - مي كردند چيزي نبود؛ تا وقتي كه مقتضيات جور شد و رفتند به مدينه ؛ آن وقت از مدينه شروع كردند و در مقابل قدرتهاي بزرگ .
ثمره اعتقاد به قدرت خدا
وقتي كه مطلب الهي شد، ديگر خوف از قدرتها [نيست ؛ ] هيچ قدرتي مثل قدرت خدا نيست . خوف از قدرتها كساني بايد داشته باشند كه اعتقاد به خداي تبارك و تعالي ندارند. مسلمين ، مومنيني كه اعتقاد دارند به مبداء قدرت ، اينها از قدرتها نبايد بترسند.پيغمبر اكرم كه ايمان به قدرت مطلق خداي تبارك و تعالي داشت ، در صورتي كه عددشان كم بود و چيزي نبود و فقير هم بودند، از همين فقيرهاي بيچاره بودند، لكن قدرت ايمان داشتند و قيام كردند و قدرتها را يكي بعد از ديگري شكستند و همه رادعوت به توحيد كردند، توحيد را در جامعه رشد دادند، و در يك زمان كمي ، مسلمينيكه در جنگ وقتي كه مي رفتند چند نفرشان يك شتر داشتند، در يك جنگ - مثلا -مهمي شايد ده تا اسب داشتند، نداشتند چيزي ، ده تا شمشير داشتند، چند نفرشان يك شتر داشتند، مع ذلك چون قوت ايمان داشتند دو تا امپراتوري را در يك ظرف كمي ،يك امپراتوري روم را كه آن وقت مهم بود، يكي هم ايران كه مهم بودند - اين دو تاامپراتوري آن وقت در دنيا مقدم بر همه بودند - آنها را شكستند و غلبه بر آنها كردند واسلام را بردند تا روم و تا - عرض بكنم كه - اروپا هم رساندند. عمده همان روح ايمان است كه بر انسان بايد چه باشد. اين قدرتهايي كه الان ما مواجه با آنها هستيم هي مي ترسانند آدم را از اينكه ابرقدرتها هستند! شوروي هست ، امريكا هست ، انگلستان هست . صحيح است ، اينها قدرتهايشان زياد است ، لكن قدرت يك ملتي كه حق مي گويد، كه براي خدا قيام كرده است ، مي خواهد كه مملكتش مملكت اسلامي باشد نه اينكه مملكت مملكتي باشد كه صورتش صورت اسلام و واقعش بر خلاف .
اين قيامي كه الان ملت ايران كرده اند، در مقابل همه اين ابرقدرتهاست . و اين ابرقدرتها را شما اطمينان داشته باشيد كه نمي توانند كاري انجام بدهند؛ يعني خداي تبارك و تعالي اينها را مقابل هم قرار داده است كه اگر او بخواهد حركت كند اين يكي تشرش مي زند. تازگي شوروي تشر زد به امريكا كه اگر بخواهي دخالت كني در امرايران ، ما چه خواهيم كرد. نمي توانند بكنند. و باز از شوروي گفته اند كه گفته است كه - سران شوروي - كه ايران بايد سرنوشتش را خود ملتش تعيين كنند. البته اينها هم حالاحرف مي زنند اما مسئله همين است . مسئله اين است كه هر ملتي بايد سرنوشت خودش راخودش معين كند.
قيام ملت ايران الهي است
و اگر يك ملتي قيام كند اينطوري كه الان ملت ايران قيام كرده است ، اين قيام يك قيام الهي است ؛ يعني آني كه من اعتقاد دارم - و همين طورها هم هست - اين است كه يك همچو قيامي را نمي شود با تبليغات بشري ، با اين حرفهاي ماها نمي شود يك همچوقيامي درست كرد. ماها يك حوزه كوچكي را، يك فرض كنيد موج كوچكي مامي توانيم تهيه كنيم . آنكه اين قيام را درست كرده است [خداست ] . . . در سرتاسر ايران ،ايلاتي [ها] كه اصلا كاري به اين كارها نداشتند، نه آنها كار نداشتند بازار تهران هم كارنداشت . بازار تهران هم كه اصل بازارهاست ، در اين امور دخالت نداشت ؛ كار نداشت به اين كارها. ساير بازارها هم كار به اين كارها نداشتند. خير، دانشگاهها هم كار نداشتند. مامي ديديم كه اين جناحهاي سياسي - چندين سال است الان - هيچ ابدا از اين حرفها ديگرنمي زنند، هيچ كاري به اين كارها ندارند. جناح روحاني هم دستش بسته بود و دهنش بسته بود و جرات حرف زدن نداشت . اين جناحهايي كه از آنها يك كاري مي آمد، دراين پنجاه سال سلطنت سياه ، همه اينها را خفه كرده بودند. در زمان رضا شاه جناح روحاني را همچو به آن صدمه زده بودند كه خود ملت در مقابل روحانيت ايستاده بود.خود ملت روحانيت را سوار اتومبيل ، روحاني را سوار اتومبيل نمي كرد و مي گفت كه مااين طايفه را نمي خواهيم . من خودم سوار اتومبيل بودم و اتومبيل ظاهرا بنزينش تمام شديا آب آن تمام شد؛ يك شيخي هم همراه من بود. مي گفت كه اين ، چون اين شيخ سواراتومبيل است از اين جهت اتومبيل ايستاد! با اينكه ايستادنش - نشكسته بود - آب تمام شده بود [خنده حضار] يا آبش تمام شده بود يا بنزينش ، حالا يادم نيست اما يكي از اينهاتمام شده بود، مع ذلك تبليغات زمان رضا خان و مامورين رضا خان ، دژخيمان رضا خان ، همچو كرده بود كه اين طبقه شوفري كه الان شما ملاحظه مي كنيد يكي ازطبقاتي است كه در ايران فعاليت مي كند و فلج مي كند گاهي وقتها كارهاي دولتي را، آن وقت اينطور بود كه اگر چنانچه بنزينش تمام مي شد مي گفت شيخ توي اينجا بوده ! تازه تفال به او مي زد؛ مي گفت شيخ چون اينجا بوده ! و همين طور ساير طبقات اينطور شده بود. در تمام ايران يك مجلس خطابه علني نبود. اگر بود، بين نصف شب . . . يك مجلسي بود، آن هم قاچاق . تمام تبليغات ، تبليغات از هر طبقه باشد، درش بسته شده بود. سياسيين هم همه در انزوا بودند و هيچ كاري از آنها نمي آمد و نمي توانستند كاري بكنند. صدايي از كسي در نمي آمد. بله ، چند دفعه روحانيون قيام كردند لكن شكسته شد. از آذربايجانقيام كردند شكسته شد. گرفتند همه را بردند به سنقر ظاهرا. از اصفهان قيام شد باز هم شكستند قيام را و متفرقشان كردند. قيامهايي شد اما قيامهايي بود كه نتيجه اي نتوانست بدهد. و ملت آن وقت بيدار نبود؛ درست توجه نداشت به مسائل خودش .
پيروزي جنود خدا
مي خواهم عرض بكنم كه نه جناح سياسي الان مي تواند بگويد كه من كردم اين كاررا، تمام ايران را من به جنبش در آوردم نه جناح روحاني . جنود خداست كه اين كار راكرده . امر خداست اين كار. و لهذا اميد به آن است . مال بشر نيست كه انسان بگويدپشتوانه ندارد. اين كار كار خداست كه يك ملتي كه در چند سال پيش از اين اگر چنانچه بازارش را مي خواستند ببندند يك پاسبان كافي بود، حالا ايستاده در مقابل همه قدرتها؛مشتش را گره كرده در مقابل همه قدرتها ايستاده و "نه " مي گويد. مي گويد ما نمي خواهيم اين را. آن حكومت نظامي كه در سابق ، همچو كه اسم حكومت نظامي مي آمد ديگرنفسها قطع مي شد و هيچ كس حرفي نمي زد و نمي شكست ؛ اصلا معقول نبود كه حكومت نظامي را كسي بتواند بشكند، الان حكومت نظامي يك امر توخالي است كه مردم به آن اعتنا نمي كنند. هي ، بله هي هياهو مي كنند، هي اعلاميه مي دهند، لكن دنبال سر اعلاميه آنها [كه ] مي گويند دو نفر بيشتر حق ندارد كه اجتماع كند، دنبال سر اين ،صد هزار نفر جمعيت ، دويست هزار نفر جمعيت قيام مي كنند! مي شكنند. در همان اصفهاني كه حكومت نظامي است و در همان تهراني كه حكومت نظامي است و قمي كه حكومت نظامي است ، هر روز دارند مي شكنند اين حكومت نظاميها را. هيچ اعتنا هم به آن نمي كنند. بعد دولت نظامي را آوردند! دولت نظامي هم همان حكومت نظامي است ديگر! فرقي ندارد، هر دو نظامي اند. و هر دو از اين پيرمردهاي مفتخورند كه مدتي ملت را دوشيدند و هيچ كاري هم از آنها نمي آيد؛ قابل آدم اصلا نيستند! جز اينكه بگويند كه بكش . اين تمام شد! تمام مي شود اين حرف . دولت نظامي هم ديگر كاري از آن نمي آيدو ميان تهي است . پاسخ به تهديد كودتاي نظامي
حالا ما فرض مي كنيم كه بعد از اين هم كه اين تير آخري كودتاي نظامي باشد - كه دولت شوروي هم گفته يك همچو خيالي دارند اينها و اگر بكنند من چه خواهم كرد، مااحتياج نداريم شما چه كاري بكنيد، ما خودمان خواهيم كرد، بعد از اين ممكن است كه باز اين قضيه كودتاي نظامي در كار بيايد، لكن آخرش همين نظامي است و همين پيرمردهايند و همين تفنگها! بيشتر از اين چيزي نيست كه ! اين ملت از آن وقتي - كه الان چند ماه است - . . . حكومت نظامي اش را ديده است و شكسته حكومت نظامي را؛ دولت نظامي اش هم كه حالا هست و مي بيند كاري از آن نمي آيد و شكسته او را هم ؛ بعد هم كودتاي نظامي ، باز يكي ديگر، يك نظامي ديگر مي آيد؛ يك چيز تازه اي نيست .
تحول الهي ملت ايران
مردم ديگر آشنا شدند. يعني يك قدرت الهي در ايران دارد حكومت مي كند. اين رابيدار باشيد، يك قدرت بشري نيست . بشر نمي تواند كه همه مملكتي كه سي و چندميليون جمعيت دارد و بزرگيش هم چند مقابل فرانسه هست ، يك مملكتي را نمي تواندبشر [متحول ] بكند كه اين بچه كوچولوي هفت - هشت ساله اش ، اين بچه اي كه دردبستان مي رود بلكه قبل از اينكه در دبستان هم برود، تازه زبان باز كرده ، تا آن پيرمردهايي كه خوابيدند در توي خانه و نمي توانند بيرون بيايند، همه با هم بگويند كه "مرگ بر اين سلطنت پهلوي ". اين زبان خداست . اين القاي الهي است . اين يك چيزي نيست كه بشود بشر اين را درستش كند. يكدفعه - مثلا - متحول كند يك مملكتي ، تمام يك مملكت سي و چند ميليوني را كه ديروز از يك پاسبان مي ترسيدند، مي آمد توي بازار مي گفت علم بزنيد، بيرق بزنيد، روز چندم آبان (4) است بياييد بيرق بزنيد، هيچ تخلف نبود در كار، حالا اگر خود "اعليحضرت " هم تشريف بياورند توي بازار، مردم بامشت خردش مي كنند! جرات هم نمي كند بيايد بيرون [خنده حضار]. الان وضع . . . اين[رهبر] چين آمد در ايران ، جرات نكردند اين رئيس چين را - عرض مي كنم كه - بياورنداز توي خيابانها ببرند، براي اينكه مردم ايستاده بودند و نمي شد همچو چيزي عبور بكند.از بالاي سرشان با هليكوپتر بردند به فرودگاه ! و از آنجا رفت سراغ كارش .
الان يك همچو تحولي در ايران پيدا شده است كه تمام قشرهايش . . . شما خيال مي كنيد كه اين نظاميها همه شان نظامي اي هستند كه شاه را مي خواهند؟ اين نظاميها پيش من تا حالا چندين افراد آمدند و پيغام آوردند كه ما حاضريم - هم نيروي هوايي شان ، هم نيروي زميني شان - منتها الان امريكا هست و مستشارهاي امريكا هست و نظاميهاي اسرائيل هست ، و از اين مسائل الان در كار است و ما هم نمي ترسيم از اينها. ما همين نظاميهاي امريكا را بيرون مي كنيم از ايران . مستشارها را بيرون مي كنيم از ايران . و همان نظاميهاي اسرائيل و اينهايي كه دارند زمينهاي مردم را مي بلعند و از بين مي برند منافع مسلمين را، اينها را ما بيرونشان مي كنيم ان شاءالله از ايران [ان شاءالله حضار].
قدرت الهي پشتوانه قيام ملت ايران
و اين دست خداست كه اين كار را دارد مي كند. دست بشر نيست كه ما بترسيم كه بشراز او نمي آيد، بشري كه سي ميليون - فرض كنيد - هست و اسلحه هم خيلي ندارد، درمقابل آن قدرتهايي كه مثلا يك ميليارد جمعيت چين و يك ميليون ، چندين ميليون جمعيت كذا و چند صد ميليون جمعيت كذا نمي توانند. البته ما به اينكه يك بشري هستيم ، قدرتمان ناقص است ؛ اما وقتي قيام لله شد - موعظه مي كند خدا كه اعظكم بواحده ،يكي ، يك مطلبي را من موعظه مي كنم اين است كه ان تقوموا لله ، براي خدا قيام كنيد - اگربراي خدا قيام كرديد، ديگر ترس از بشر نيست . تمام بشر چي هست ؟ تمام بشر را شما درمقابل قدرت خدا، تمام اين منظومه شمسي شما اگر گم بشود توي اين منظومه هاي شمسي بايد جبرئيل بگردد تا پيدايش كند، از بس كه بزرگ است اينجا. آنقدري كه تاحالا كشف كرده اند محيرالعقول است نسبت به عقلهاي كوچك ما. آنقدري كه كشف كرده اند، بعض ستاره ها از زمين آنقدر دور است كه در شش بيليون سال نورش مي رسدبه اينجا! نور با آن قدرت حركت ؛ در شش بيليون سال نور مي رسد از آنجا به ما. يك همچو وسعت دايره اي هست . اين قدرت قدرت الهي است ، قدرت خداست . با اين قدرت خدا ديگر بشر و اينها چيزي نيستند تا بتوانند چه بكنند. كارتر نمي تواند يك ملتي را كه براي خدا قيام كرده و براي حق قيام كرده ، نمي تواند اين ملت را خفه كند و بگويدكه ما پشتيبانش هستيم . پشتيبانش باش ، شما پشتيبانش باشيد، آن يكي هم پشتيبانش باشد،نمي توانيد! قدرت خداست . با قدرت خدا نمي شود بازي كرد. مردم مردم الهي هستند،مسلم هستند، قيام لله كردند، براي خاطر حق قيام كردند، بچه كوچك و بزرگ داردمي گويد ما حكومت اسلام را مي خواهيم ، ما اسلام را مي خواهيم ؛ يك همچو قدرتي رانمي توانند بشكنند با مسلسل و با اينطور چيزها. بالاخره اينها خاضع خواهند شد وبالاخره اين مرد خواهد رفت ان شاءالله [ان شاءالله حضار] منتها يك قدري زود و ديرش چيز است والا رفتني [است ]؛ مسلم هم رفته است . يك هل ديگر مي خواهد ان شاءالله [خنده حضار]. ان شاءالله خداوند شماها را توفيق بدهد كه اين هل آخر را هم بدهيدان شاءالله . [ان شاءالله حضار].
افشاي جنايات شاه وظيفه اي الهي است
و همه شماها، تمام شماها و ما، موظف هستيم ، وظيفه خدايي داريم ؛ وظيفه خدايي مااين است كه به اين قيامي كه الان ايران كرده و نهضتي كه كرده است ايران و هر روز داردكشته مي دهد - همين امروز در اين [گزارشي ] كه براي ما آوردند كه تلفن كرده بودند دريكي از شهرها صد نفر كشته ؛ صد نفر در يكي از شهرهاي ايران ، به حسب آنطوري كه براي ما آورده اند، نوشته بود صد نفر كشته ! در يكي سي نفر كشته ، در يكي شانزده نفركشته ؛ همين مال ديروز و امروز است ، ديروز و پريروز است . . . اينها الان افتادند به جان مردم ، به كشتن ؛ لكن اطمينان بر اين معنا هست كه ان شاءالله اين قدرت ، اين قدرتها درمقابل قدرت ملت كه قدرت الهي است هيچ نخواهد كاري كرد - ما الان موظفيم كه برادرهاي ما الان در خون دارند مي غلتند، ما بايد به آنها كمك بكنيم . الان كمكي كه شماكه در اروپا هستيد، و هر كدامتان هم در ممالك ديگري هستيد، كمكتان اين است كه تبليغ كنيد؛ يعني اين جنايتهايي را كه اين سلسله كرده اند، و خصوصا اين شخص كرده است ، اين شاه كرده ، اين جنايات را به مردم بگوييد. به رفقايتان كه در دانشگاهها هستند،در كارخانه ها هستند، هر جا كه هستيد، به اين رفقايي كه داريد اروپايي ، بگوييد به اينهاكه مسئله اين است . اين خيانتها را كرده است . و مردم كه قيام كرده اند، آزادي مي خواهند.فريادشان اين است كه ما آزادي مي خواهيم و استقلال مي خواهيم . اين مردمي كه آزادي و استقلال مي خواهند، اينها وحشي نيستند. اينها متمدنند كه آزادي و استقلال مي خواهند. وحشيها آنها هستند كه استقلال و آزادي را از اينها گرفته اند نه اينهايي كه آزادي و استقلال را مي خواهند. استقلال و آزادي دو تا چيزي است كه همه بشر، ازحقوق اوليه بشر است و همه بشر اين را مطالب (5) هستند. آنكه سلب مي كند اين را ازمردم ، آن وحشي است . آن كسي كه اين حق را مي خواهد، آن متمدن است . ملت ايران ملت متمدن است ، گرفتار دولتهاي وحشي شده است . بنابراين بر ما همه است كه به اندازه قدرتمان ، هر كس هر مقدار قدرت دارد همراهي كند با ملت ايران . تبليغ بكنيد شما [كه ]اينجا هستيد به او؛ هر طور مي توانيد. جوانها - هر جا كه هستيد، در دانشگاهها كه هستيد،جاهاي ديگر هستيد، مسائل را براي اينها روشن كنيد. اينها از بس تبليغات سوء شده است ،نمي توانند باور كنند كه اين ملت يك ملتي است كه براي حق ايستاده است و ملت متمدني است كه در مقابل وحشيها ايستاده است . آنها مي گويند اينها وحشي هستند! لكن اينها متمدنهايي هستند كه در مقابل وحشيها ايستاده اند. خداوند ان شاءالله همه شما راسلامت بدارد و حفظ كند. موفق باشيد ان شاءالله .
پانویس :
بزرگتر