صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - راه طولاني تا رسيدن به پيروزي نهايي - توطئه ها و ترفندهاي رنگارنگ - 11 دي 1358

عنوان : راه طولاني تا رسيدن به پيروزي نهايي - توطئه ها و ترفندهاي رنگارنگ
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 11 دي 1358
تاریخ قمری : 12 صفر 1400
جلد : 11

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
استمرار نهضت و مبارزه با ريشه هاي استعمار
ما تقريبا هر روز مواجه هستيم با اين مادرهايي كه بچه هايشان را از دست دادند و اين پدرهايي كه عزيزانشان را از دست دادند و اين معلولين و اين مجروحين و اين گرفتاريهايي كه در رژيم سابق براي ملت ما مهيا شده بود. ما هر روز تاثرات زيادي دراين مسائل داريم ، لكن خودمان را تسليت مي دهيم به اينكه ملت ما به صورت مجاهدين صدر اسلام درآمدند. همان طور كه در صدر اسلام در ركاب رسول الله و اميرالمومنين ،- سلام الله عليه - عده كثيري از فرزندان اسلام از دست رفتند، لكن اسلام را حفظ كردند.امروز هم كه ما در يك موقعيتي واقع هستيم كه اسلام روبروي كفر ايستاده است و احتياج به فداكاري دارد، ملت ما بحمدالله مردانه ايستاده و فداكاري مي كند. نه مردها، زنها، و نه زنها و مردها، بچه ها همه ايستاده اند و اسلام عزيز را مي خواهند كه به پيش ببرند. امروزروزي است كه ما مواجه با قدرتهاي شيطاني بزرگ هستيم و آنها هم از توطئه ها [باز]ننشسته اند. مشغول توطئه هستند. توطئه هاي زيادي در داخل دارند. مهم آن توطئه هاي داخلي است . آن حرفهاي خارجي كه مثلا انحصار اقتصادي ، مداخله نظامي ، اينها مهم نيست كه قابل اعتنا باشد و امريكا هم در اين اعلام كردن كه شكست خورد. لكن توطئه هاي داخلي كه عمال اجانب و بيشتر از همه عمال امريكا در داخل مشغول توطئه هستند، اينها هستند تا حالا آن شكست نهايي را نخوردند. آن مقداري را كه ملت ماشكست داد آنها را، اين است آن عمال ظاهريشان را كه در راسشان محمدرضا بود. آنهارا دستشان را كوتاه كردند و از ايران راندند و دستهاي جنايتكار اجانب هم آنها كه ظاهربود قطع شد. لكن ريشه هاي زيرزميني ، توطئه هاي دامنه دار همه جانبه در همه قشرهامشغول اند. و ملت ما گمان نكند كه پيروزي نهايي را پيدا كرده است نه ، بين راه هستيم ، درحال انقلابيم ما. تا تمام اين قشرها، و تمام اين ريشه هاي فاسد از اين مملكت قطع نشودملت ما نبايد آرام بگيرد. همين نهضت را كه بحمدالله با قدرت تا اينجا رسانده است ،بايد با قدرت هم پيش ببرد. و من اميد دارم كه با اين روشني كه پيدا شده است ، با اين نوري كه در دل همه فرزندان اسلام روشن شده است و راه خودشان را پيدا كرده اند وفهميده اند كه دشمنها كي هستند و دوستها كي و توطئه گرها چه سنخ مردمي هستند. اميداين هست كه ان شاءالله پيروزي را شماها در آغوش بگيريد.
انقلاب پاكباختگان و از خود گذشتگان
لكن مهم دو مطلب است : يكي كه بسيار مهم است ، اين است كه جوانهاي ما در هررشته اي كه هستند و خصوصا آنهايي كه در رشته خدمت به نهضت هستند، چه آنهايي كه در كميته ها هستند و چه آنهايي كه پاسدار هستند و چه قواي انتظاميه و همه قشرها، توجه كنند كه اسلام است كه ما را پيروز كرده . همين فرياد "الله اكبر" و تقاضاي شهادت كه درهمه قشرها پيدا شده است . پدري كه فرزندش را از دست داده افتخار مي كند كه شهيدشده است . مادري كه چند تا فرزند داشته و بعضي اش را از دست داده و آرزو مي كند،مي گويد كه ، دعا كنيد آنهاي ديگر هم شهيد بشوند. و اين دنبال اين است كه نهضت اسلامي بوده . اگر يك نهضت غير اسلامي بود، براي دنيا بود، معنا نداشت كه يك كسي بگويد، من بچه هايم را مي دهم براي دنيا، چون براي خداست و نهضت براي خدا بوده است . و در آن وقتي كه همه شما توجه داشتيد به اينكه پيش ببريد، هيچ راجع به خودتان ديگر توجه نداشتيد. و بايد گفته بشود كه از خود گذشته و به خداي تبارك و تعالي پيوسته بوديد، پيروزي را به دست آورديد، آن هم يك پيروزي كه در تاريخ نظير بايد گفت ندارد. تقريبا تمام انقلاباتي كه پيدا شده است به توسط يك قشر نظامي ، يك حزبي كه پيوندبا نظامي داشته است ، يك اشخاصي كه از غير، از خارج تقويت مي شدند واقع شده است . شما همين كودتايي كه در افغانستان در اين چند روز واقع شد، يك شخص كه اعلام كرده است من كمونيست هستم ، و از سران كمونيست بوده است ، با نظامي كشورشوروي اين كودتا را كرده است . و آن هم الان معلوم نيست كه بتوانند به آخر برسانند.ملت افغانستان هم يك ملتي است كه بپاخاسته ، لكن كودتاهايي كه در آنجا [پياپي ] پيداشده است ، يكي بعد از ديگري ، يك كودتاي نظامي بوده است و به وسيله خارجيها بوده است . ساير كودتاها هم اينطور بودند. انقلاباتي هم كه پيدا شده است ، آن مقداريش كه نظاميها دخالت داشتند و احزاب دخالت داشتند، ملت آن قدر دخالت نداشت . شما شايددر طول تاريخ كم پيدا كنيد يا پيدا نكنيد، يك انقلابي كه از متن خود مردم جوشيده باشدو هيچ اتكا به قوه نظامي ، به قدرت خارجي نداشته باشد، و هيچ ساز و برگ نظامي هم نداشته باشد، اسلحه نداشته باشد، تعليمات نظامي در كار نباشد، همين توده مردم ،دانشگاهي كه شغلش تحصيل بوده ، طلبه كه شغلش تحصيل بوده ، بازاري كه شغلش كسب بوده ، كشاورز كه شغلش معلوم بوده است و آنهايي كه در كارخانه ها كار مي كردندكه همه يك شغلهاي خاصي داشتند و اصلا نظامي در كار نبوده ، نه تعليمات نظامي ديده بودند و نه ساز و برگ نظامي داشتند، با يك قدرت معنوي يك تبدل از انسان مادي به انسان معنوي پيشبرد شد. آنها مجهز به همه قوا، به همه آلات تجهيز، داراي همه جورساز و برگ جنگي و افراد نظامي تعليمات نظامي ديده و پشت سرشان تمام قدرتها،ابرقدرتها و پايين تر از آنها، و شما اتكا به خود و از باطن خود جمعيت جوشيد اين نهضت ، و اتكا به خدا، اين شما را پيش برد. اين را بايد حفظش كنيد.
لزوم حفظ رمز پيروزي
اگر بخواهيد كه نهضتتان ان شاءالله به آخر برسد و همه احكام اسلام ان شاءالله پياده بشود و يك مملكت اسلامي ، يك مملكت الهي پيدا بشود، بايد اين رمزي كه شما را بهپيروزي رساند حفظش كنيد. و اين توجه به خدا، و همين ايماني كه شما را پيش برد وبي اعتنايي به آن چيزهايي كه خود آدم مي خواهد بلااشكال شما توجه به اين داشتيد.همه خواهرها، برادرها، آن روزي كه تو خيابانها مي آمديد و فرياد مي زديد كه اين رژيم را ما نمي خواهيم و جمهوري اسلامي را مي خواهيم ، توجه داشتيد كه هيچ كدام فكر اين نبوديد كه لباستان چي است ، خانه تان چي است ، زندگي تان چي است ، مدرسه هايتان چه جوري است ، هيچ ، ابدا، اين فكر در مغز شماها نبود. اگر اين فكر بود پيروز نمي شديد.اگر هر كدام فكر اين بوديد كه زندگي ام بايد چه جوري باشد، پيروز نمي شديد. براي اينكه هركس فكر خاصي دارد و دنبال آن است . همه جهات مربوط به خودتان را رهاكرديد و وجهه قلبتان خدا بود و اينكه اسلام را مي خواهيم زنده كنيم . از ظلم و ازبيدادگريها به تنگ آمده بوديد. توجه كرده بوديد به عدالت الهي . و آن روزي كه پيش مي رفتيد هيچ در فكر نبوديد. همه به فكر آن مقصد بوديد. اين معنا اگر از دست شماگرفته بشود و حالا [دائما] مربوط باشد به كارهاي خودتان ، اگر ما به آخر رسيده بوديم ،آن وقت وقت اين بود كه بنشينيم راجع به اينكه چه بايد بكنيم ، سازندگي . اما ما به آخرنرسيديم ما. الان نظير همان وقتهاست كه توي خيابانها فرياد مي زديد. حالا آن جهت خياباني اش از بين رفته است لكن مواجهيد با يك قدرت بالاتر و آن قدرت امريكا وديگران .
پيروزي انقلاب و گردنه هاي خطرناك
اگر ما خودمان را پيروز حساب كنيم و برويم دنبال اينكه بايد ما حالا كه پيروز هستيم برويم ببينيم كي چي دارد، كي چي ندارد، برگرديم به خودمان و به حال خودمان ، اين پيروزي همين جا توقف مي كند. اگر توقف هم بكند خوب است ، عقب مي رود. آنهاتوطئه مي كنند و با هم مجتمع مي شوند. شماها وقتي برگشتيد به حال خودتان ، با هم متفرق مي شويد. آن وقت شما مجتمع بوديد و آسيب ناپذير و آنها نمي توانستند كاري بكنند. حالا شياطين با هم اجتماع مي كنند و با هم پيوند مي كنند. و شما چنانچه از آنحالي كه داشتيد برگرديد به حال خودتان ، هر كدامتان آن چيزي را كه مربوط به خودتان هست توجه به آن پيدا بكنيد، متفرق مي شويد و آسيب پذير، در صورتي كه بين راه هستيد. اگر به مقصد رسيده بوديد، اشكالي خيلي نداشت . لكن بين راه هستيد الان . يك قافله اي كه يك گردنه را گذرانده است و مجهز رفته است ، گذرانده ، اگر خيال كند كه تمام شد قضيه و گردنه هاي ديگر را در فكرش نباشد، با چند نفر دزد از بين مي رود. امااگر همان طوري كه در گردنه اول مجهز بود و خودش را براي مقابله با سارق مهيا كرده ،در گردنه هاي بعد هم به همان طور مجهز باشد، نمي تواند آسيب ببيند. شما حالا يك گردنه را گذرانديد. اين گردنه شاهنشاهي است ، اين را گذرانديد. اما گردنه هاي ديگرهست الان ، بايد آن را هم بگذرانيد و مي توانيد. اگر آن معنايي كه درتان حاصل بود كه آن گردنه را از آن گذشتيد آن را نگهش داريد محكم نگهش داريد، همه گردنه ها راخواهيد گذراند. امروز چيز مهم اين است كه اختلافات بكلي از بين برود.
سياست مرحله به مرحله بر ضد اسلام
آنهايي كه مي خواهند اين جمهوري به آخر نرسد و ضربه ديدند از جمهوري اسلامي ، ضربه ديدند از ملت ايران ، و مي دانند اين ضربه را از اسلام ديدند، آنها قدم به قدم مخالفت با اسلام مي كنند، و مي خواهند نگذارند. نمي خواهند كه جمهوري اسلامي پيدا بشود. اول راجع به جمهوري اسلامي اش ، اسلامش را مي گفتند لازم نيست ، بعدانمي خواستند بگذارند راي بدهند. بعد هم در مجلس خبرگان بساط درست كردند تارسيده به اينجا كه حالا مي خواهيد رئيس جمهور فرض كنيد معين كنيد. اينجا هم بازهمين مسائل پيش مي آيد. بعد هم در مجلس شورا همين مسائل پيش مي آيد. اينهانمي خواهند كه يك مملكتي با رژيم اسلامي تحقق پيدا بكند. براي اينكه ضربه را ازاسلام خورده اند. توطئه ها يك قسم زيادش به وسيله آنهايي كه وابسته به آن قدرتهاي بزرگ ، وابستگي به قدرتهاي بزرگ دارند، يك مقدار زيادش صرف مي شود فعاليتها دراينكه ، نگذارند جمهوري اسلامي پيدا بشود. نگذارند يك رئيس جمهور متعهد ومسلمان و دلسوز براي ملت ، غير وابسته به شرق و غرب پيدا بشود. اين يك قضيه هست كه شما با قدرت اسلامي پيش رفتيد و خودتان چيزهايي كه احتياجات شخصي بود كنارگذاشته بوديد. حالا هم بايد همين طور جلو برويد و تا آنجايي كه ان شاءالله مستقر بشويد.
خطر دسته بندي و تفرقه افكني
يك قضيه هم كه دنبال اين مطلب است و آنها باز جديت در آن دارند اين است كه باراههاي مختلف ، گروههاي مختلف درست كنند. و اين يك گروهي كه شما داشتيد، همه يك حزب كانه بوديد همه حزب خدا بوديد، آن را مي خواهند از دستمان بگيرند. اين وحدت را مي خواهند از دستمان بگيرند. يك جمعيتي هرچه افرادش زياد باشد، اگر اين جمعيت با هم منسجم نشوند، يك نحو وحدت پيدا نكند، آسيب برمي دارند. اصلاخودشان آسيب خودشان مي شوند. اگر يك جمعيتي در يك كشوري ، در يك استاني ،در يك شهري ، با هم يك وحدتي نداشته باشند، اينها به جان هم مي ريزند، قهرا خودباطنشان آسيب مي بيند. و اگر وحدت داشته باشند، هرچه وحدت زيادتر باشد، آسيب كمتر مي شود. در راه كه ما بوديم ، اين نهضتي كه داشتيم در اول راه ، اين وحدت و اين انسجام زياد بود، محكم بود. يعني اصل فكر اينكه "كي دشمن من است " هم نبود تو كار.همه يك نظر بود. اگر هم يك فكري بود خيلي در اقليت بود. يك انسجامي بين ملت حاصل شد، كانه از يك حلقوم صدا درمي آيد. شما اگر در تهران مي آمديد همان معنا رامي شنيديد. در تظاهرات كه در آخر ايران مي شنيديد همان مطلبي كه . . . همان فريادي كه از حلقوم تهرانيها درمي آمد از حلقوم آبادانيها هم درمي آمد [و] بندرعباسيها هم درمي آمد، مشهد هم همين طور، همه جاي ايران يك صدا داشتند. مثل اينكه يك حلقوم دارد صدا مي كند. اينطور منسجم شده بوديد. يك جامعه توحيدي ايجاد كرده بوديد كه همه يكي بوديد. آنها هم اين جهت را ديدند كه سيلي كه خوردند از اين حيثيت خوردند، از دو حيثيت بود: يكي اسلامش بود، يكي هم اين حيثيتي كه ، انسجامي كه شمابا هم داشتيد. اين دو تا هر دو مورد نظر بوده است . آنجا را كوشش مي كنند با قلمها و باقدمها، با تبليغات ، اسلام را از دستمان بگيرند؛ نگذارند حكومت اسلامي پيدا بشود. ازاين طرف هم انسجام را مي خواهند از دست شما بگيرند. آن وحدت و جهت جامعه توحيدي كه عبارت از اين بود كه همه با هم يك مقصد داشتيد و كانه از يك حلقوم صدادر مي آمد، يك اراده كانه دارد عمل مي كند. اين را مي خواهند از دستمان بگيرند،متفرق كنند همه را از هم . طرحهاي مختلفي در اين [مورد] دارند. راههاي مختلفي براي اينكه اين انسجام را از دست شما بگيرند، اين وحدت را از دست شما بگيرند، راههاي مختلفي دارند در هر جا.
ترفندهاي تفرقه افكنانه جنود ابليس
اين لشكرهاي شيطان ، جنود ابليس ، الان در همه جاي ايران رفتند و هستند. هر جا هم يك صدايي درمي آيد از همينهاست . از همين شيطانهايي است كه تابع همان شيطان بزرگها هستند. از اينها هر جا يك صدايي درمي آيد و تفرقه افكني مي شود، ازهمينهاست . هر جا صحبت اين است كه ما مي خواهيم چه بشود در مقابل نهضت ، درمقابل اين جمهوري اسلامي يك قدي علم مي كنند، از اين تبليغات اينهاست . توي شهرها، بيشتر توي دهات ، حالا توي روستاها. الان بيشتر با اسمهاي مختلف ، با فرمهاي مختلف مي روند و اين اشخاص خوب را، اشخاص اسلامي را گولشان مي زنند. اينهاشيطانند، و اينها يك مردم سالمي هستند. مي آيند به اسم اسلام ، آنهايي كه مي خواهنداسلام را بشكنند، با اسم اسلام اينها را گول مي زنند. اوراق مي نويسند متفرق مي كنند درهمه جا كه چه . و مي خواهند تفرقه بيندازند بين قشرها. دانشگاه مي روند يك چيزمي گويند. بازار يك چيزي مي گويند. در پيش كشاورزها مي روند يك چيزي مي گويند.در كارخانه ها مي روند با كارگرها يك چيزي مي گويند. هر جا به يك فرمي واردمي شوند. در شهرها هم الي ماشاالله تفرقه مي خواهند بيندازند. و اينها بين همه قشرهامي خواهند، همان طوري كه تا حالا زحمت كشيده شد و دانشگاهي را به اهل علم و به طلبه هاي مدرسه نزديك كرد و با همشان كرد و همفكرشان كرد، مي خواهند اين را از همجدا كنند باز. بازاري و دانشكده اي به هم رفيق شده بودند. دانشگاه و بازار كانه يك موجود بودند. با هم عمل مي كردند. اينها مي خواهند حالا جدا كنند از هم . در همه قشرهايك همچو كاري توطئه است ، و در صددند كه بشود. تا ببينيم كه ملت ما تا چه اندازه بيدار است . آيا دستهاي اينها را خوانده است ؟ آيا توطئه هاي اينها را توجه به آن كرده است ؟ بايد بگوييد به همه . همه ما مكلفيم كه اين مسائل را تبليغ كنيم . اهل علم و اهل منبربيشتر، روشنفكر و اهل قلم بيشتر. ديگران هم بايد بگويند به همه . به طور توصيه از هم ،توصيه كنند به هم . سفارش كنند به هم كه گول اين شياطيني كه مي خواهند جدا كنندشماها را از هم ، گول اينها را نخوريد. با اسم اسلام هم مي آيند. با اسلام مي خواهند جداكنند از هم . بايد اين دو تا مطلب در نظر گرفته بشود، كه يكي حفظ وحدت ما، يكي هم اين جهت اسلاميت كه توجه به مقصد اسلام بود، نه توجه به خود.
طغيان و تجاوز، يا عهدشكني بر ضد اسلام
و يكي از مسائل ديگري هم كه باز شياطين دارند دنبال مي كنند و ما بايد توجه داشته باشيم اين است كه كارهايي كه انجام مي گيرد، چه از دولت و چه از ملت ، چه از پاسدارهاو چه از كميته ها، چه از دادگاهها و چه از نظاميها، از هر طايفه اي كه انجام مي گيرد، توجه داشته باشند كه روي موازين اسلام انجام بگيرد. ما انقلاب كه كرديم ، انقلاب از تقريبارژيم طاغوت و كفر به رژيم اسلام و عدل است . نبايد به اسم انقلاب ، ما كار خلاف انقلابي بكنيم . انقلاب اسلامي است . انقلابات ديگر دنيا اسلامي نبوده . دنبالش هزارجور فسادها بوده است . اما انقلاب ما انقلاب اسلامي است . همه شما به جمهوري اسلامي راي داديد. يك عده معدودي نه ، راي ندادند. اما ملت راي داد به جمهوري اسلامي . راي داد به جمهوري اسلامي . يعني پذيرفت كه نظام ، نظام اسلامي باشد. اين راملت ما پذيرفته است ، و راي به آن داده . بايد وفادار باشد به اين راي . وفادار باشد به اين تعهد. شما با اسلام يك تعهدي الان كرديد. همه مان متعهديم براي اسلام . اما تازه يك تعهد خاصي با اسلام بستيم و ما بيعت كرديم با اسلام . بيعت ما اين است كه ما جمهورياسلامي و نظام اسلامي مي خواهيم و راي به اين داديم و بيعت كرديم با اين . اگر بنا باشدكه بگوييم كه ما بيعت كرديم با اسلام ، با جمهوري اسلامي ، راي داديم به جمهوري اسلامي ، لكن به احكام اسلام عمل نمي كنيد، اين خلاف بيعت است . اين خلاف معاهده است . بايد همه چيز، همه چيزها اسلامي باشد. اگر مصادره مي شود بايد روي موازين اسلامي باشد. اگر مال ديگري را، هرچه باشد، مال او باشد و از او به اسم مصادره بگيرند،اين خلاف بيعتي است كه شما با اسلام كرديد. اگر يك دادگاهي مال يك شخصي را كه احراز نكرده است كه اين مال از طريق حرام آمده پيش او، از چپاول آمده پيش او،بخواهد آن را مصادره كند، با آن بيعتي كه كرده است كه من اسلامي هستم ، مخالفت كرده . اگر يك وجب زمين مصادره بشود و از مردم گرفته شده باشد بدون ميزانهاي شرعي ، برخلاف اين معاهده اي است كه با اسلام ما كرديم . اگر يك نفر آدم ظلم به اوبشود، برخلاف موازين به او يك تعدي بشود، هر كه اين كار را بكند، و اين معاهده اي كه كرده است ، مخالفت كرده . ما همه چيزمان بايد اسلامي باشد. نباشد آنطوري كه اسم اسلام را رويش بگذاريم و در واقع طاغوت باشد. يك وقتي ما توجه به اين نكنيم كه ما ازطاغوت سردرآورديم با اسم اسلام ، خوب ، آنها طاغوت بودند و اسم اسلام هم تو كارنبود. ما مي گوييم اسلام ، لكن يك وقت سر از طاغوت درآوريم . طغيان بكنيم به مردم .پاسدار مردم را اذيت كند. پاسبان مردم را اذيت كند. دادگاهها برخلاف حكم بكنند. بايدهمه چيز اسلامي بشود.
فساد ناپذيري جامعه اسلامي
اگر همه چيز اسلامي بشود، يك جامعه اي پيدا مي شود غير قابل فساد. آسيب ديگرنمي بيند آن جامعه . و اگر بنا باشد كه باز يك جامعه هرج و مرجي باشد آسيب بردارهست . همه چيزش بايد سر جاي خودش محكم باشد، و موازين بايد موازين الهي باشد،و مملكت يك مملكت اسلامي باشد، قانون اسلام باشد. در اسلام يك چيز حكم مي كند و آن قانون است . زمان پيغمبر هم قانون حكم مي كرد. پيغمبر مجري بود. زمان اميرالمومنين هم قانون حكم مي كرد. اميرالمومنين مجري بود. همه جا بايد اينطور باشدكه قانون حكم كند. يعني خدا حكم بكند. حكم خدا. حاكم يكي است : خدا. قانون ،قانون الهي . ديگر آن هم مجري .
اگر بخواهند از خودشان يك چيزي بگويند، پيغمبر اكرم كه راس همه عالم است ،خدا به او خطاب مي كند كه اگر يك چيزي برخلاف آن چيزي كه من گفته بودم بگويي ،"وتينت "(1) را قطع مي كنم . اخذت مي كنم و رگ كمرت را پاره مي كنم . براي اينكه اجرابايد بكني آن كه اسلام گفته . تو مجري آن هستي . البته معلوم بود كه او مجري است و البته معلوم بود كه هيچ وقت تخلف نمي كند. لكن سرمشق است اين . به آن فرد اول اين اخطاررا مي كند تا من و شما بفهميم مطلب را. تكليف مان را بفهميم . به فردي كه معلوم است ،خدا هم مي داند اين را كه اين تخلف كن نيست ، يك قدم آنطرف نخواهد گذاشت ، لكن به او به طور اينكه اگر اين كار را بكني ، به او مي گويد تا همه مردم تكليفشان را بفهمند كه اگر پيغمبر اينطور است ديگران هم همين طور. و اگر ما تخلف كنيم از قوانين الهي ، تا يك حدودي خداي تبارك و تعالي ، مهلت مي دهد. لكن يك وقت هم اگر از مهلتش گذشت ديگر معلوم نيست چه خواهد شد. حالايي كه ما همه فرياد مي زنيم و بر ضد اين اشخاصي كه همه چيز ما را بردند اين صداها را مي كنيم كه امريكا كذا، اگر خودمان يك وقتي يك تخلفي بكنيم و توجه نداشته باشيم به اينكه نبايد تخلف كنيم ، اعتنا نكنيم به قوانين اسلام ، يك وقت خداي نخواسته عنايت خدا از ما سلب مي شود. خودمان را به خودمان واگذار مي كند. و اگر اينطور شد، يكي ، يكي از بين خواهيم رفت . بايد همه توجه داشته باشيم ، و همه دعا كنيد، از خدا بخواهيد كه ما پيرو اسلام و پيرو قوانين اسلام باشيم . خداوند ان شاءالله همه تان را حفظ كند. موفق باشيد. و من متشكرم از اينكه در اين هواي سرد از راههاي دور تشريف آورديد اينجا. و من اميدوارم كه همه تان با سعادت وسلامت ، خواهرها همين طور، برادرها همين طور و مويد و منصور باشيد.
پانویس :
1- اشاره به آيات 44 تا 47 سوره "الحاقه ".


بزرگتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 182,195,465